مشخصات شعر

غریبستان ویران

دل مهدی هنوز آزرده از ظلم پلیدان است

هنوز او سینه‌اش خون از غریبستانِ ویران است

 

هنوزش نیست جز اشکِ غم و اندوهِ ویرانی

به قلب نازنینش، محنت و رنج فراوان است

 

نگاه پاک او بر تربت گل‌های زهرائی

به یاد هشتم شوّال، غمگین و پریشان است

 

به یاد روز تخریب بقیع و هتک حرمت‌ها

به یاد کینه‌های خصم دنیاخواهِ نادان است

 

به یاد جسم مسموم حسن، نور دل حیدر

به یاد صحنۀ جان‌سوز شومِ تیرباران است

 

کنار مضجع زین العباد و باقر و صادق

به یاد غربت اجداد خود، محزون و نالان است

 

دو صد نفرین به مزدوران بد کردارِ وهّابی

که بر پیشانی منحوسشان، زشتی نمایان است

 

به آن نامردم بی دینِ بد فرهنگِ بد اندیش

که ذکر وفکرشان دائم خطاکاری و طغیان است

 

به آن دنیاپرستان خبیثِ راه گم کرده

که افکار گروه ننگشان، ‌افکار شیطان است

 

چه خوش روزی که گیرد انتقام حق‌پرستان را

ابرمردی قوی پنجه که از نسل دلیران است

 

بگو با کور خفّاشان که عمر شب به پایان است

و خواهد آمد آن مردی که خورشید فروزان است

 

سلام ما به اجساد شریف خفته در یثرب

به آن انوار یزدانی که یک یک پرتو افشان است

 

چه گوید محسن صافی ز غربتگاه حزن‌آور؟

که ‌چشم‌ مهدی ‌زهرا از این ‌غم سخت ‌گریان ‌است

 

غریبستان ویران

دل مهدی هنوز آزرده از ظلم پلیدان است

هنوز او سینه‌اش خون از غریبستانِ ویران است

 

هنوزش نیست جز اشکِ غم و اندوهِ ویرانی

به قلب نازنینش، محنت و رنج فراوان است

 

نگاه پاک او بر تربت گل‌های زهرائی

به یاد هشتم شوّال، غمگین و پریشان است

 

به یاد روز تخریب بقیع و هتک حرمت‌ها

به یاد کینه‌های خصم دنیاخواهِ نادان است

 

به یاد جسم مسموم حسن، نور دل حیدر

به یاد صحنۀ جان‌سوز شومِ تیرباران است

 

کنار مضجع زین العباد و باقر و صادق

به یاد غربت اجداد خود، محزون و نالان است

 

دو صد نفرین به مزدوران بد کردارِ وهّابی

که بر پیشانی منحوسشان، زشتی نمایان است

 

به آن نامردم بی دینِ بد فرهنگِ بد اندیش

که ذکر وفکرشان دائم خطاکاری و طغیان است

 

به آن دنیاپرستان خبیثِ راه گم کرده

که افکار گروه ننگشان، ‌افکار شیطان است

 

چه خوش روزی که گیرد انتقام حق‌پرستان را

ابرمردی قوی پنجه که از نسل دلیران است

 

بگو با کور خفّاشان که عمر شب به پایان است

و خواهد آمد آن مردی که خورشید فروزان است

 

سلام ما به اجساد شریف خفته در یثرب

به آن انوار یزدانی که یک یک پرتو افشان است

 

چه گوید محسن صافی ز غربتگاه حزن‌آور؟

که ‌چشم‌ مهدی ‌زهرا از این ‌غم سخت ‌گریان ‌است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×