مشخصات شعر

بار حنا

این نامه‌ای که از تو به دستم رسیده است

آتش به بند بند وجودم کشیده است

 

پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟

آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است؟

 

در نامه‌ات چه آه بلندی کشید‌ه‌ای

تیر «من الغریب» امانم بریده است

 

من که نمرده‌ام، دم از این بی کسی مزن

این تیغ گرچه کهنه، ولی آبدیده است

 

گر شد قدم کمان نه برای کهولت است

آقا به احترام تو پشتم خمیده است

 

می‌خواست جز تو وا نشود دیده‌اش به غیر

این پیر اگر که ابروی خود را نچیده است

 

ای مسلم ابن عوسجه! فکر حنا مباش

مولا نوشته بار حنایم رسیده است

 

بار حنا

این نامه‌ای که از تو به دستم رسیده است

آتش به بند بند وجودم کشیده است

 

پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟

آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است؟

 

در نامه‌ات چه آه بلندی کشید‌ه‌ای

تیر «من الغریب» امانم بریده است

 

من که نمرده‌ام، دم از این بی کسی مزن

این تیغ گرچه کهنه، ولی آبدیده است

 

گر شد قدم کمان نه برای کهولت است

آقا به احترام تو پشتم خمیده است

 

می‌خواست جز تو وا نشود دیده‌اش به غیر

این پیر اگر که ابروی خود را نچیده است

 

ای مسلم ابن عوسجه! فکر حنا مباش

مولا نوشته بار حنایم رسیده است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×