مشخصات شعر

شعله افتاد به گلزار

دختر فاطمه! بازار! خدارحم کند

چادر پاره و انظار، خدا رحم کند

 

ما که از کوچه فقط خاطرۀ بد داریم

شود‌ این حادثه تکرار، خدا رحم کند

 

یک زن و قافله و خندۀ نامحرم‌ها

بر اسیران گرفتار خدا رحم کند

 

یک شبه پیر شدی یا ز تنور آمده‌ای

یک سر و‌ این همه آزار؟ خدا رحم کند

 

نیزه داران همه مستند، نیفتی پایین

حنجرت خوب نگه دار، خدا رحم کند

 

گیسویت کم شده و‌ این  جگرم می‌سوزد

بر من و زلف خم یار خدا رحم کند

 

ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت

شعله افتاد به گلزار، خدا رحم کند

 

دست انداخت یکی پرده محمل را کَند

جلوی چشم علمدار، خدا رحم کند

 

راهمان از گذر برده فروشان افتاد

 این همه چشم خریدار، خدا رحم کند

 

زنی از بام صدا زد که کدام است حسین؟

نوبت من شده‌ این بار، خدا رحم کند

 

یک نفر گفت اگر بغض علی را داری

سنگ با حوصله بردار، خدا رحم کند

 

شعله افتاد به گلزار

دختر فاطمه! بازار! خدارحم کند

چادر پاره و انظار، خدا رحم کند

 

ما که از کوچه فقط خاطرۀ بد داریم

شود‌ این حادثه تکرار، خدا رحم کند

 

یک زن و قافله و خندۀ نامحرم‌ها

بر اسیران گرفتار خدا رحم کند

 

یک شبه پیر شدی یا ز تنور آمده‌ای

یک سر و‌ این همه آزار؟ خدا رحم کند

 

نیزه داران همه مستند، نیفتی پایین

حنجرت خوب نگه دار، خدا رحم کند

 

گیسویت کم شده و‌ این  جگرم می‌سوزد

بر من و زلف خم یار خدا رحم کند

 

ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت

شعله افتاد به گلزار، خدا رحم کند

 

دست انداخت یکی پرده محمل را کَند

جلوی چشم علمدار، خدا رحم کند

 

راهمان از گذر برده فروشان افتاد

 این همه چشم خریدار، خدا رحم کند

 

زنی از بام صدا زد که کدام است حسین؟

نوبت من شده‌ این بار، خدا رحم کند

 

یک نفر گفت اگر بغض علی را داری

سنگ با حوصله بردار، خدا رحم کند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×