مشخصات شعر

بند چهارم از ترکیب بند محتشم کاشانی

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسلۀ انبیا زدند

 

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید

ز آن ضربتی که بر سر شیرِ خدا زدند

 

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنّسا زدند

 

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

 

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

 

وز تیشۀ ستیز در آن دشت کوفیان

بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند

 

پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید

بر حلق تشنۀ خلفِ مرتضی زدند

 

اهل حرم، دریده گریبان، گشوده مو

فریاد بر در حرم کبریا زدند

 

روح الامین نهاده به زانو سرِ حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشمِ آفتاب

بند چهارم از ترکیب بند محتشم کاشانی

بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسلۀ انبیا زدند

 

نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید

ز آن ضربتی که بر سر شیرِ خدا زدند

 

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنّسا زدند

 

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

 

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

 

وز تیشۀ ستیز در آن دشت کوفیان

بس نخل‌ها ز گلشن آل عبا زدند

 

پس ضربتی کز آن جگر مصطفی درید

بر حلق تشنۀ خلفِ مرتضی زدند

 

اهل حرم، دریده گریبان، گشوده مو

فریاد بر در حرم کبریا زدند

 

روح الامین نهاده به زانو سرِ حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشمِ آفتاب

۳ نظر
 
  • سیدمرتضی ۱۴۰۱/۰۲/۰۹

    چقدر زیبا ست ترکیب بند محتشم روحش شاد

  • امین ۱۴۰۰/۱۰/۳۰

    اهل حرم دریده گریبان درست است نه دیده گریان

  • پاسخ مدیر ۱۴۰۰/۱۰/۳۰

    سپاس از دقت نظرتون

  • سید جواد ۱۴۰۰/۰۵/۲۰

    شاهکار محتشم کولاک کرده

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×