مشخصات شعر

با کاروان نیزه (بند ششم)

ای زلف خون فشان توام لیله البرات

وقت نماز شب شده، حی علی الصلات

 

از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند

پشت سرت تمامی‌ ذرات کائنات

 

خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق

از مشک‌های تشنه وضو می‌‌کند، فرات

 

طوفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟

خاک تو نوح حادثه را می‌‌دهد نجات!

 

بین دو نهر، خضر شهادت به جستجو ست

تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات

 

ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست

ما بی تو چشم بسته و ماتیم و در ممات

 

عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا

وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا

با کاروان نیزه (بند ششم)

ای زلف خون فشان توام لیله البرات

وقت نماز شب شده، حی علی الصلات

 

از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند

پشت سرت تمامی‌ ذرات کائنات

 

خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق

از مشک‌های تشنه وضو می‌‌کند، فرات

 

طوفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟

خاک تو نوح حادثه را می‌‌دهد نجات!

 

بین دو نهر، خضر شهادت به جستجو ست

تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات

 

ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست

ما بی تو چشم بسته و ماتیم و در ممات

 

عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا

وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×