مشخصات شعر

خون تو و حجاب من

 

یا بر سر من، از سر نی، سایبان بده  

یا بر بلند نیزه مرا آشیان بده


با گیسوی رها شده در دست بادها  

از نی مسیر قافله‌ات را نشان بده


جانم به لب رسیده، ولی جان نداده‌ام  

گفتم به دل، که صبر کن و امتحان بده


نیزه سوار گشته‌ای و تند می‌روی؟  

جا مانده‌ام، برای رسیدن، زمان بده


پایم دگر برای خودم نیست، باغبان!  

بر ساقه‌های مردۀ من، باز جان بده


دیدم که گفت چشم ربابت و نیزه‌دار  

گهوارۀ عزیز دلم را تکان بده


خون تو و حجاب من، ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته، مرا بادبان بده

 

خون تو و حجاب من

 

یا بر سر من، از سر نی، سایبان بده  

یا بر بلند نیزه مرا آشیان بده


با گیسوی رها شده در دست بادها  

از نی مسیر قافله‌ات را نشان بده


جانم به لب رسیده، ولی جان نداده‌ام  

گفتم به دل، که صبر کن و امتحان بده


نیزه سوار گشته‌ای و تند می‌روی؟  

جا مانده‌ام، برای رسیدن، زمان بده


پایم دگر برای خودم نیست، باغبان!  

بر ساقه‌های مردۀ من، باز جان بده


دیدم که گفت چشم ربابت و نیزه‌دار  

گهوارۀ عزیز دلم را تکان بده


خون تو و حجاب من، ارکان کربلاست
کشتی به گل نشسته، مرا بادبان بده

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×