مشخصات شعر

در آخرین پگاه

همره شدند، قافله‌ای را که مانده بود  

تا طی کنند مرحله‌ای را که مانده بود


با طرح یک سؤال، به پاسخ رسیده‌اند  

حل کرده‌اند مسئله‌ای را که مانده بود


با رکعتی نگاه در آن آخرین پگاه  

بدرود گفت نافله‌ای را که مانده بود


در هرم آفتاب و عطش از زبان حر  

نوشید آخرین بله‌ای را که مانده بود


آمد برون ز خیمۀ غربت، قفس به دست  

آزاد کرد چلچله‌ای را که مانده بود


بی تاب و بی قرار، در آخرین وداع  

زینب گریست، حوصله‌ای را که مانده بود


در حنجرش، خروش علی را شکفته دید  

در خطبه ریخت ولوله‌ای را که مانده بود


از حلقۀ محاصره، زینب عبور کرد  

از هم گسیخت، سلسله‌ای را که مانده بود


آن خشم بی قرار، چو امواج سهمگین  

درهم شکست، اسکله‌ای را که مانده بود


دل‌های پر خورش و جرس جوش و ناله جوش  

هی می‌زدند، قافله‌ای را که مانده بود


بر صدر سوره سورۀ قرآن نشاند و رفت
بر روی خاک بسمله‌ای را که مانده بود

 

در آخرین پگاه

همره شدند، قافله‌ای را که مانده بود  

تا طی کنند مرحله‌ای را که مانده بود


با طرح یک سؤال، به پاسخ رسیده‌اند  

حل کرده‌اند مسئله‌ای را که مانده بود


با رکعتی نگاه در آن آخرین پگاه  

بدرود گفت نافله‌ای را که مانده بود


در هرم آفتاب و عطش از زبان حر  

نوشید آخرین بله‌ای را که مانده بود


آمد برون ز خیمۀ غربت، قفس به دست  

آزاد کرد چلچله‌ای را که مانده بود


بی تاب و بی قرار، در آخرین وداع  

زینب گریست، حوصله‌ای را که مانده بود


در حنجرش، خروش علی را شکفته دید  

در خطبه ریخت ولوله‌ای را که مانده بود


از حلقۀ محاصره، زینب عبور کرد  

از هم گسیخت، سلسله‌ای را که مانده بود


آن خشم بی قرار، چو امواج سهمگین  

درهم شکست، اسکله‌ای را که مانده بود


دل‌های پر خورش و جرس جوش و ناله جوش  

هی می‌زدند، قافله‌ای را که مانده بود


بر صدر سوره سورۀ قرآن نشاند و رفت
بر روی خاک بسمله‌ای را که مانده بود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×