مشخصات شعر

حر بن شهید ریاحی

 

ای حضرت عشق! یاری‌ام کن

 زردم ز خزان ، بهاری‌ام کن


جز شور سفر به سر ندارم

ره توشه به جز خطر ندارم


با لطف تو اهل راز گشتم

عذرم بپذیر! بازگشتم


ای حضرت عشق! دست گیرم

من حر توام، مخواه اسیرم


بگذار که در رکاب باشم

هیهای تو را جواب باشم


ای وای اگر که حر نباشم

خالی ز خود، ز تو پر نباشم


در وادی عشق بی نهایت

بگذرا که جان کنم فدایت


از محبس تن بکش برونم

اذن فوران بده به خونم


ای حضرت عشق! یاری‌ام کن
زردم ز خزان، بهاری‌ام کن

 

حر بن شهید ریاحی

 

ای حضرت عشق! یاری‌ام کن

 زردم ز خزان ، بهاری‌ام کن


جز شور سفر به سر ندارم

ره توشه به جز خطر ندارم


با لطف تو اهل راز گشتم

عذرم بپذیر! بازگشتم


ای حضرت عشق! دست گیرم

من حر توام، مخواه اسیرم


بگذار که در رکاب باشم

هیهای تو را جواب باشم


ای وای اگر که حر نباشم

خالی ز خود، ز تو پر نباشم


در وادی عشق بی نهایت

بگذرا که جان کنم فدایت


از محبس تن بکش برونم

اذن فوران بده به خونم


ای حضرت عشق! یاری‌ام کن
زردم ز خزان، بهاری‌ام کن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×