مشخصات شعر

فصل پنجم

امشب، ای غم، با من از دنیا مگو

با من از دنیای وانفسا مگو


خسته‌ام، از نفس این تکرارها

خسته‌ از نقش در و دیوارها


سال‌ها دردی ست همراه دلم

زخمه‌ای بر زخم جانکاه دلم


شعله شعله، آه سوزان را ببین  

در حریم سینه، توفان را ببین


ناله‌ای جانسوز، در نای من است  

یک نیستان ناله، آوای من است


با که باید گفت از درد درون؟

شعله روییده ست تا مرز جنون


داغ سرخ کربلا دارد دلم  

آتشی بی انتها دارد دلم


سال‌ها در انتظارم، یا حسین  

بی قرارم بی قرارم، یا حسین


آهوی چشمم به راهت مانده است  

در تب و تاب نگاهت مانده است


ای امام عشق! یاری کن مرا  

قطره‌ام، چون رود، جاری کن مرا


آفتاب سرخ، و خورشیدم تویی  

قبله‌گاه عشق و امیدم تویی


چهار فصل زندگی را، با توام  

دل به دریا داده، مولا با توام


خوب می‌دانم، تو فصل دیگری  

از تمام فصل‌ها زیباتری

عشق، در فصل تو زیبا می‌شود  

فصل پنجم با تو معنا می‌شود


فصل پنجم، سبز از خون تو شد  

هر چه لیلا بود، مجنون تو شد


خون تو، با عشق چون همراه شد  

مرتبت بگرفت و ثاراللَّه شد


ای زلال حسن جاری تا ابد  

جلوه‌گاه پایداری تا ابد


با تو هفتاد و دو تن، گل کرده‌اند  

روی نیزه بی بدن، گل کرده‌اند


همچو شمعی در کنارت سوختند  

عالمی را درس عشق آموختند


دل بریدند از همه تنها شدند  

در کنارت قطره‌ها دریا شدند


ای امام عشق! یاری کن مرا  

قطره‌ام‌ چون رود، جاری کن مرا


کاشکی امن یجیب‌ام گل کند  

ناله و اشک غریبم گل کند


کاشکی شد، مثل باران بهار

یا چو اشک لحظه‌های انتظار


قطره قطره، مثل دریا می‌شدم
خاک بوس کوی مولا می‌شدم

 

فصل پنجم

امشب، ای غم، با من از دنیا مگو

با من از دنیای وانفسا مگو


خسته‌ام، از نفس این تکرارها

خسته‌ از نقش در و دیوارها


سال‌ها دردی ست همراه دلم

زخمه‌ای بر زخم جانکاه دلم


شعله شعله، آه سوزان را ببین  

در حریم سینه، توفان را ببین


ناله‌ای جانسوز، در نای من است  

یک نیستان ناله، آوای من است


با که باید گفت از درد درون؟

شعله روییده ست تا مرز جنون


داغ سرخ کربلا دارد دلم  

آتشی بی انتها دارد دلم


سال‌ها در انتظارم، یا حسین  

بی قرارم بی قرارم، یا حسین


آهوی چشمم به راهت مانده است  

در تب و تاب نگاهت مانده است


ای امام عشق! یاری کن مرا  

قطره‌ام، چون رود، جاری کن مرا


آفتاب سرخ، و خورشیدم تویی  

قبله‌گاه عشق و امیدم تویی


چهار فصل زندگی را، با توام  

دل به دریا داده، مولا با توام


خوب می‌دانم، تو فصل دیگری  

از تمام فصل‌ها زیباتری

عشق، در فصل تو زیبا می‌شود  

فصل پنجم با تو معنا می‌شود


فصل پنجم، سبز از خون تو شد  

هر چه لیلا بود، مجنون تو شد


خون تو، با عشق چون همراه شد  

مرتبت بگرفت و ثاراللَّه شد


ای زلال حسن جاری تا ابد  

جلوه‌گاه پایداری تا ابد


با تو هفتاد و دو تن، گل کرده‌اند  

روی نیزه بی بدن، گل کرده‌اند


همچو شمعی در کنارت سوختند  

عالمی را درس عشق آموختند


دل بریدند از همه تنها شدند  

در کنارت قطره‌ها دریا شدند


ای امام عشق! یاری کن مرا  

قطره‌ام‌ چون رود، جاری کن مرا


کاشکی امن یجیب‌ام گل کند  

ناله و اشک غریبم گل کند


کاشکی شد، مثل باران بهار

یا چو اشک لحظه‌های انتظار


قطره قطره، مثل دریا می‌شدم
خاک بوس کوی مولا می‌شدم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×