مشخصات شعر

شروع تلاطم

آن شب سپهرِ دیده‌ی او، پُر ستاره بود

داغ نهفته در جگرش، بی‌شماره بود

 

در قاب خون‌گرفته‌ی چشمان خسته‌اش

عکس سر بریده و یک حلق پاره بود

 

شیرین و تلخ، خاطره‌های سه سال پیش

این سر نبود بین طبق، جشنواره بود

 

طفلک تمام درد تنش را ز یاد بُرد

حرفی نداشت، عاشق و گرم نظاره بود

 

با دست خسته، معجر خود را کنار زد

حتّی کلام و درد دلش با اشاره بود

 

زخم نهان به روسری‌اش را عیان نمود

انگار جای خالی یک گوشواره بود

 

دستش توان نداشت که سر را بغل کند

دستی که وقت خواب علی، گاهواره بود

 

در لابه‌لای تاول پاهای کوچکش

هم جای خار، هم اثر سنگ خاره بود

 

ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد

دریای حرف‌های دلش، بی‌کناره بود

 

کوچک‌ترین یتیم خرابه، شهید شد

امّا هنوز حرف دلش، نیمه‌کاره بود

 

شروع تلاطم

آن شب سپهرِ دیده‌ی او، پُر ستاره بود

داغ نهفته در جگرش، بی‌شماره بود

 

در قاب خون‌گرفته‌ی چشمان خسته‌اش

عکس سر بریده و یک حلق پاره بود

 

شیرین و تلخ، خاطره‌های سه سال پیش

این سر نبود بین طبق، جشنواره بود

 

طفلک تمام درد تنش را ز یاد بُرد

حرفی نداشت، عاشق و گرم نظاره بود

 

با دست خسته، معجر خود را کنار زد

حتّی کلام و درد دلش با اشاره بود

 

زخم نهان به روسری‌اش را عیان نمود

انگار جای خالی یک گوشواره بود

 

دستش توان نداشت که سر را بغل کند

دستی که وقت خواب علی، گاهواره بود

 

در لابه‌لای تاول پاهای کوچکش

هم جای خار، هم اثر سنگ خاره بود

 

ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد

دریای حرف‌های دلش، بی‌کناره بود

 

کوچک‌ترین یتیم خرابه، شهید شد

امّا هنوز حرف دلش، نیمه‌کاره بود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×