مشخصات شعر

جهان راز

دل سوزان بُوَد امروز، گواه من و تو

کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو

 

من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من از نی

یک جهان راز نهفته به نگاه من و تو

 

اُسرا با من و رأس شُهدا با تو به نی

چشم تاریخ ندیده است، سپاه من و تو

 

روی تو، ماهِ من و ماهِ تو، عبّاس، امّا

ابرِ خون ساخته پنهان، رخ ماه من و تو

 

آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من تا دانند

که به جز گفتن حق نیست، گناه من و تو

 

هر دو نستوه چو کوهیم برِ سیل امّا

عشق، دل‌گرم شد از سردی آه من و تو

 

«مدّعی خواست که از بیخ کَنَد ریشه‌ی ما»[i]

بی‌خبر ز‌آن ‌که غروب است، پگاه من و تو

 

 

 


[i]. این مصراع از «سعدی» است. (ص 844)

جهان راز

دل سوزان بُوَد امروز، گواه من و تو

کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو

 

من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من از نی

یک جهان راز نهفته به نگاه من و تو

 

اُسرا با من و رأس شُهدا با تو به نی

چشم تاریخ ندیده است، سپاه من و تو

 

روی تو، ماهِ من و ماهِ تو، عبّاس، امّا

ابرِ خون ساخته پنهان، رخ ماه من و تو

 

آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من تا دانند

که به جز گفتن حق نیست، گناه من و تو

 

هر دو نستوه چو کوهیم برِ سیل امّا

عشق، دل‌گرم شد از سردی آه من و تو

 

«مدّعی خواست که از بیخ کَنَد ریشه‌ی ما»[i]

بی‌خبر ز‌آن ‌که غروب است، پگاه من و تو

 

 

 


[i]. این مصراع از «سعدی» است. (ص 844)

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×