مشخصات شعر

عبور اسیران

افتاد چون عبور اسیران به قتلگاه

بر کشتگان بی‌کفن، افتاد‌شان نگاه

 

دیدند سروِ قامتِ شه‌زادگان، زمین

در خون تپیده پیکرِ عریانِ پادشاه

 

زآن داغ‌دیدگان به زمین ریخت، سیل اشک

زآن سوخته‌دلان به فلک رفت، دود آه

 

آن یک به صیحه گفت که «هذا اَخی حسین»

وین یک ز گریه کرد به پا شورِ «وا اَباه»

 

هر یک گرفت، جسمِ شهیدی به بَر چو جان

برخاست بانگِ «وا وَلَدا»، آهِ «وا اَخاه»

 

در آن میانه، زینبِ دل‌خسته‌ی غمین

گفتا چنین به خسرو دین، شاهِ کم‌سپاه:

 

آیا تویی برادرِ با جان برابرم؟

کز تیغِ بی‌دریغ شدی کشته بی‌گناه

 

ای کاش من به تیغِ جفا کشته می‌شدم!

بعد از تو کیست؟ جانِ برادر! مرا پناه

 

ای کاش داشت قلب حزین مرا هدف!

تیری که یافت در دلِ غم‌دیده‌ی تو، راه

عبور اسیران

افتاد چون عبور اسیران به قتلگاه

بر کشتگان بی‌کفن، افتاد‌شان نگاه

 

دیدند سروِ قامتِ شه‌زادگان، زمین

در خون تپیده پیکرِ عریانِ پادشاه

 

زآن داغ‌دیدگان به زمین ریخت، سیل اشک

زآن سوخته‌دلان به فلک رفت، دود آه

 

آن یک به صیحه گفت که «هذا اَخی حسین»

وین یک ز گریه کرد به پا شورِ «وا اَباه»

 

هر یک گرفت، جسمِ شهیدی به بَر چو جان

برخاست بانگِ «وا وَلَدا»، آهِ «وا اَخاه»

 

در آن میانه، زینبِ دل‌خسته‌ی غمین

گفتا چنین به خسرو دین، شاهِ کم‌سپاه:

 

آیا تویی برادرِ با جان برابرم؟

کز تیغِ بی‌دریغ شدی کشته بی‌گناه

 

ای کاش من به تیغِ جفا کشته می‌شدم!

بعد از تو کیست؟ جانِ برادر! مرا پناه

 

ای کاش داشت قلب حزین مرا هدف!

تیری که یافت در دلِ غم‌دیده‌ی تو، راه

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×