مشخصات شعر

حریق خیام

سرخ غروب بود و حریق خیام بود

آغازِ زنگ قافله در راه شام بود

 

سُرخ غروب بود و شهیدان و هُرم خاک

روزِ نبرد نور و سیاهی تمام بود

 

سُرخ غروب بود و سکوتِ سوارها

اسبِ امیرِ آینه‌ها، بی‌لگام بود

 

سرخ غروب بود و عطش، آه می‌کشید

در دیده، خوابِ آب هم، آن ‌جا حرام بود

 

سُرخِ غروب بود و چو آغوش آسمان

ماه و ستاره بر سر نی، در خرام بود

 

سرخِ غروب بود و در آن پهن‌دشتِ خون

با مرگِ عاشقانه، وصالِ دوام بود

 

سُرخِ غروب بود و زمان، گُنگ می‌گذشت

در برگ‌ریز عشق، نه جای کلام بود

 

سُرخِ غروب بود و زمین مانده بود، مات

تا در میانه، لاله‌ی زهرا کدام بود

 

حریق خیام

سرخ غروب بود و حریق خیام بود

آغازِ زنگ قافله در راه شام بود

 

سُرخ غروب بود و شهیدان و هُرم خاک

روزِ نبرد نور و سیاهی تمام بود

 

سُرخ غروب بود و سکوتِ سوارها

اسبِ امیرِ آینه‌ها، بی‌لگام بود

 

سرخ غروب بود و عطش، آه می‌کشید

در دیده، خوابِ آب هم، آن ‌جا حرام بود

 

سُرخِ غروب بود و چو آغوش آسمان

ماه و ستاره بر سر نی، در خرام بود

 

سرخِ غروب بود و در آن پهن‌دشتِ خون

با مرگِ عاشقانه، وصالِ دوام بود

 

سُرخِ غروب بود و زمان، گُنگ می‌گذشت

در برگ‌ریز عشق، نه جای کلام بود

 

سُرخِ غروب بود و زمین مانده بود، مات

تا در میانه، لاله‌ی زهرا کدام بود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×