مشخصات شعر

حنظله بن اسعد شبامى

سلام ما به دلیرى که مرد یک‌دله بود!

 چو شهد بود اگر چه به نام، حنظله بود

 

ز شیعیان ولایت که در تمامى عمر

 به گرد کعبه‌ی عشق و وفا به هروله بود

 

مبلّغى که ز نور ولایت قرآن

 به کاروان حسینى، چراغ قافله بود

 

صف حسین کجا و صف یزید کجا؟

 ز ارض تا به سما بین این دو فاصله بود

 

ز بعد موعظه رو بر قتال خصم گذاشت

 که پاره پاره تن او از این مقاتله بود

 

سرى که داشت، به سوداى عشق جانان داد

 بهشت و قُرب خدا سود این معامله بود

 

سلام گفت و دعا کرد بر امام مبین

حسین داد جوابش به نغمه‌ی آمین

حنظله بن اسعد شبامى

سلام ما به دلیرى که مرد یک‌دله بود!

 چو شهد بود اگر چه به نام، حنظله بود

 

ز شیعیان ولایت که در تمامى عمر

 به گرد کعبه‌ی عشق و وفا به هروله بود

 

مبلّغى که ز نور ولایت قرآن

 به کاروان حسینى، چراغ قافله بود

 

صف حسین کجا و صف یزید کجا؟

 ز ارض تا به سما بین این دو فاصله بود

 

ز بعد موعظه رو بر قتال خصم گذاشت

 که پاره پاره تن او از این مقاتله بود

 

سرى که داشت، به سوداى عشق جانان داد

 بهشت و قُرب خدا سود این معامله بود

 

سلام گفت و دعا کرد بر امام مبین

حسین داد جوابش به نغمه‌ی آمین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×