مشخصات شعر

زخم گلو

دستى که بست بال تو را با پرت چه کرد؟

 پایى که تاخت بر بدنت با سرت چه کرد؟

 

اى کشته! اى که در دل تاریخ، زنده اى!

 دشمن، نگفتنى است که با پیکرت چه کرد

 

برگشت ذوالجناح چو بى راکب، اى حسین!

 حالى که رفت با جگر دخترت چه کرد؟

 

خون شد دلت ز مرگ غلام و خدا گواست

 تا با دل تو داغ على‌اکبرت چه کرد

 

تا پر نشست تیر جفا چون به سینه‌ات

 ماتم که با گلوى على‌اصغرت چه کرد

 

زخم گلوى او که شرر زد به جان تو

 پیدا بُوَد که با جگر خواهرت چه کرد

 

خون شد دل رباب که اصغر نخورد شیر

تا غصّه‌ی على به دل مادرت چه کرد

زخم گلو

دستى که بست بال تو را با پرت چه کرد؟

 پایى که تاخت بر بدنت با سرت چه کرد؟

 

اى کشته! اى که در دل تاریخ، زنده اى!

 دشمن، نگفتنى است که با پیکرت چه کرد

 

برگشت ذوالجناح چو بى راکب، اى حسین!

 حالى که رفت با جگر دخترت چه کرد؟

 

خون شد دلت ز مرگ غلام و خدا گواست

 تا با دل تو داغ على‌اکبرت چه کرد

 

تا پر نشست تیر جفا چون به سینه‌ات

 ماتم که با گلوى على‌اصغرت چه کرد

 

زخم گلوى او که شرر زد به جان تو

 پیدا بُوَد که با جگر خواهرت چه کرد

 

خون شد دل رباب که اصغر نخورد شیر

تا غصّه‌ی على به دل مادرت چه کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×