مشخصات شعر

بوی مشک

 

اهل بیت شاه دین با صد نوا

بار بر بستند از شام بلا

 

ره بپیمودند چندی بی‌قرار

تا که دشت کربلا شد آشکار

 

بر مشام آمد، شمیمی دل‌ربا

زآن شمیم آمد سکینه در نوا:

 

عمّه! عمّه! نینوا نزدیک شد

وادی کرببلا نزدیک شد

 

عمّه! بوی مشک ناب آید همی

قاصدم از کوی باب آید همی

 

از صبا خوش بوی عنبر آیدم

گوییا از کوی اکبر آیدم

 

خوش گلستانی است، دشت کربلا

گشته از خون جوانان باصفا

 

نیست «آذر» را هوا جز این به سر

تا که روزی گرددش، بار دگر

 

 

بوی مشک

 

اهل بیت شاه دین با صد نوا

بار بر بستند از شام بلا

 

ره بپیمودند چندی بی‌قرار

تا که دشت کربلا شد آشکار

 

بر مشام آمد، شمیمی دل‌ربا

زآن شمیم آمد سکینه در نوا:

 

عمّه! عمّه! نینوا نزدیک شد

وادی کرببلا نزدیک شد

 

عمّه! بوی مشک ناب آید همی

قاصدم از کوی باب آید همی

 

از صبا خوش بوی عنبر آیدم

گوییا از کوی اکبر آیدم

 

خوش گلستانی است، دشت کربلا

گشته از خون جوانان باصفا

 

نیست «آذر» را هوا جز این به سر

تا که روزی گرددش، بار دگر

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×