مشخصات شعر

نگاه کن

حالا که آمدی جگرم را نگاه کن

ته مانده‌های بال و پرم را نگاه کن

 

پیش از سلام کردن و احوال‌پرسی‌ام

قاب سیاه چشم ترم را نگاه کن

 

رنگی به چهره دارم اگر ای عزیز من

خون لخته‌های دور سرم را نگاه کن

 

گر آن غروب، غارت آتش ندیده‌ای

امروز پای شعله‌ورم را نگاه کن

 

از معجر شکسته و چادر نماز من

گل جامۀ بنفشه‌ترم را نگاه کن

 

من مثل تو فراق برادر کشیده‌ام

خم گشته است، این کمرم را نگاه کن

 

باور نمی‌کنی که چه رفته به معجرم

این گیسوان مختصرم را نگاه کن

نگاه کن

حالا که آمدی جگرم را نگاه کن

ته مانده‌های بال و پرم را نگاه کن

 

پیش از سلام کردن و احوال‌پرسی‌ام

قاب سیاه چشم ترم را نگاه کن

 

رنگی به چهره دارم اگر ای عزیز من

خون لخته‌های دور سرم را نگاه کن

 

گر آن غروب، غارت آتش ندیده‌ای

امروز پای شعله‌ورم را نگاه کن

 

از معجر شکسته و چادر نماز من

گل جامۀ بنفشه‌ترم را نگاه کن

 

من مثل تو فراق برادر کشیده‌ام

خم گشته است، این کمرم را نگاه کن

 

باور نمی‌کنی که چه رفته به معجرم

این گیسوان مختصرم را نگاه کن

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×