مشخصات شعر

خجالت

وقت اذان مأذنه‌ها می‌شود کرید

وقت نماز فکر خدایانِ دیگرید

 

نزدیک شصت سال پر از کینه می‌شود

در انتقام غزوه‌ی بدر پیمبرید

 

چِل سال حرف بد به وصی خدا زدید

چِل سال زشت می‌گذرد روی منبرید

 

سرهای روی نیزه بدون تعادل‌اند

بر پشت بام خانه چرا سنگ می‌برید؟؟

 

دیگر برای قافله چیزی نمانده است

امّا شما هنوز به دنبال معجرید

 

با دست‌های سنگی این پشت بام از

دروازه تا خرابه به دنبال این سرید

 

ای چشم‌های خیره خجالت نمی‌کشید؟

از اینکه روبروی نوامیس حیدرید

 

خجالت

وقت اذان مأذنه‌ها می‌شود کرید

وقت نماز فکر خدایانِ دیگرید

 

نزدیک شصت سال پر از کینه می‌شود

در انتقام غزوه‌ی بدر پیمبرید

 

چِل سال حرف بد به وصی خدا زدید

چِل سال زشت می‌گذرد روی منبرید

 

سرهای روی نیزه بدون تعادل‌اند

بر پشت بام خانه چرا سنگ می‌برید؟؟

 

دیگر برای قافله چیزی نمانده است

امّا شما هنوز به دنبال معجرید

 

با دست‌های سنگی این پشت بام از

دروازه تا خرابه به دنبال این سرید

 

ای چشم‌های خیره خجالت نمی‌کشید؟

از اینکه روبروی نوامیس حیدرید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×