مشخصات شعر

بال سحر

کربلا ظهر عطش هلهله بر پا می‌کرد

آسمان بال سحر را تن گل‌ها می‌کرد

 

ماه در پیکرۀ ابر نهان بود که شب

جلوۀ نور تو را باز مهیا می‌کرد

 

آسمان زخم جفا دیدۀ تقدیر تو را

دید و بر قامت زیبای تو نجوا می‌کرد

 

قافله شاهد این ظلم هیاهو شده بود

آینه وصف رجزخوانی مولا می‌کرد

 

سرخی شانه و گیسوی تو را ابر گریست

عشق در چشم تو خورشید تماشا می‌کرد

 

ساحل از شوق تو آن روز به خود می‌بالید

سینه را موج عطش‌های تو دریا می‌کرد

 

راکب از عرش که افتاد زمین می‌چرخید

آسمان اشک‌فشان معرکه بر پا می‌کرد

 

رفتی و ساقی کوثر به لبت بوسه زد و

اسب تنهای تو با زمزمه نجوا می‌کرد

بال سحر

کربلا ظهر عطش هلهله بر پا می‌کرد

آسمان بال سحر را تن گل‌ها می‌کرد

 

ماه در پیکرۀ ابر نهان بود که شب

جلوۀ نور تو را باز مهیا می‌کرد

 

آسمان زخم جفا دیدۀ تقدیر تو را

دید و بر قامت زیبای تو نجوا می‌کرد

 

قافله شاهد این ظلم هیاهو شده بود

آینه وصف رجزخوانی مولا می‌کرد

 

سرخی شانه و گیسوی تو را ابر گریست

عشق در چشم تو خورشید تماشا می‌کرد

 

ساحل از شوق تو آن روز به خود می‌بالید

سینه را موج عطش‌های تو دریا می‌کرد

 

راکب از عرش که افتاد زمین می‌چرخید

آسمان اشک‌فشان معرکه بر پا می‌کرد

 

رفتی و ساقی کوثر به لبت بوسه زد و

اسب تنهای تو با زمزمه نجوا می‌کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×