مشخصات شعر

مسافرت

باید برای خود بصری دست و پا کنم

بر دیدنت ره نظری دست و پا کنم

 

یک ذره بود و آن هم از آن حادثات ریخت

باید برای خود جگری دست و پا کنم

 

با سنگ‌های ریز و درشت زمین نشد

تا جای خواب مختصری دست و پا کنم

 

گفتی که شام وصل چو مویت بلند باد

باید موی بلندتری دست و پا کنم

 

بیعت نکرده بود به دستم حنا هنوز

شد قسمتم ز خون اثری دست و پا کنم

 

چون رنگ روی خود بپرم تا سر فلک

مثل عمو چو بال و پری دست و پا کنم

 

پیراهنی بس است برای مسافرت

بی‌معنی است دردسری دست و پا کنم

مسافرت

باید برای خود بصری دست و پا کنم

بر دیدنت ره نظری دست و پا کنم

 

یک ذره بود و آن هم از آن حادثات ریخت

باید برای خود جگری دست و پا کنم

 

با سنگ‌های ریز و درشت زمین نشد

تا جای خواب مختصری دست و پا کنم

 

گفتی که شام وصل چو مویت بلند باد

باید موی بلندتری دست و پا کنم

 

بیعت نکرده بود به دستم حنا هنوز

شد قسمتم ز خون اثری دست و پا کنم

 

چون رنگ روی خود بپرم تا سر فلک

مثل عمو چو بال و پری دست و پا کنم

 

پیراهنی بس است برای مسافرت

بی‌معنی است دردسری دست و پا کنم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×