مشخصات شعر

عید قربان

می‌گریزد از کوفه هر کسی که پا دارد

دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

 

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش

رو به بادیه کان جا فرش بوریا دارد

 

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش

هر عزیز در کوفه چشم‌زخم‌ها دارد

 

شهر کوفه را دیدم سبز بود و بی‌حاصل

وحدت نقیضین است کوفه ماجرا دارد

 

می‌پرد چو فکر از سر می‌رود چو رنگ از رو

عهد مردم کوفه خصلت حنا دارد

 

قوت غالبم سنگ است آینه است امکانم

سعی جلوه‌های من صد حرم صفا دارد

 

گر چه پیک مسلم شد اعتماد بر او نیست

زلف خویش پنهان کن کوفه بادها دارد

 

کوفه آبرو خوار است با حرم میا این جا

اژدهای صدچشم است سخت اشتها دارد

 

ابرها نمی‌گریند بادها نمی‌رقصند

وضع عید قربانم حال کربلا دارد

 

عشق آتشین من دست باد افتاده است

هر چه من دعا دارد کوفه ناسزا دارد

 

در یمن رکابت را ای عقیق خالی کن

کوفه بدتراش است و جوهرش جفا دارد

 

صد نفس تو را خواندم یک نفس اجابت کن

شاه بی نواپرور در قفا دعا دارد

 

در قفا دعا دارد گر حسین بی لشگر

شمر از چه ای معنی پا بر آن قفا دارد

عید قربان

می‌گریزد از کوفه هر کسی که پا دارد

دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

 

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش

رو به بادیه کان جا فرش بوریا دارد

 

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش

هر عزیز در کوفه چشم‌زخم‌ها دارد

 

شهر کوفه را دیدم سبز بود و بی‌حاصل

وحدت نقیضین است کوفه ماجرا دارد

 

می‌پرد چو فکر از سر می‌رود چو رنگ از رو

عهد مردم کوفه خصلت حنا دارد

 

قوت غالبم سنگ است آینه است امکانم

سعی جلوه‌های من صد حرم صفا دارد

 

گر چه پیک مسلم شد اعتماد بر او نیست

زلف خویش پنهان کن کوفه بادها دارد

 

کوفه آبرو خوار است با حرم میا این جا

اژدهای صدچشم است سخت اشتها دارد

 

ابرها نمی‌گریند بادها نمی‌رقصند

وضع عید قربانم حال کربلا دارد

 

عشق آتشین من دست باد افتاده است

هر چه من دعا دارد کوفه ناسزا دارد

 

در یمن رکابت را ای عقیق خالی کن

کوفه بدتراش است و جوهرش جفا دارد

 

صد نفس تو را خواندم یک نفس اجابت کن

شاه بی نواپرور در قفا دعا دارد

 

در قفا دعا دارد گر حسین بی لشگر

شمر از چه ای معنی پا بر آن قفا دارد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×