مشخصات شعر

باقی آن برای علمدار مانده است

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است

چشم انتظارت از دم افطار مانده است

 

برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر

سرهای بی نوازش بسیار مانده است

 

با تو چه کرده ضربۀ آن تیغ زهردار

مانند فاطمه تنت از کار مانده است

 

آنقدر زخم ضربۀ دشمن عمیق هست

زینب برای بستن آن زار مانده است

 

آرام‌ترنفس بکش، آرام‌تربگو

چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است

 

از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد

چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است

 

سی سال رفته است ولی جای آن طناب

بر روی دست و گردنت انگار مانده است

 

می‌دانی ای شکسته سر آل هاشمی

تاریخ زنده در پی تکرار مانده است

 

از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست

باقی آن برای علمدار مانده است

باقی آن برای علمدار مانده است

این چشم‌ها به راه تو بیدار مانده است

چشم انتظارت از دم افطار مانده است

 

برخیز و کوله بارمحبت به دوش گیر

سرهای بی نوازش بسیار مانده است

 

با تو چه کرده ضربۀ آن تیغ زهردار

مانند فاطمه تنت از کار مانده است

 

آنقدر زخم ضربۀ دشمن عمیق هست

زینب برای بستن آن زار مانده است

 

آرام‌ترنفس بکش، آرام‌تربگو

چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است

 

از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد

چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است

 

سی سال رفته است ولی جای آن طناب

بر روی دست و گردنت انگار مانده است

 

می‌دانی ای شکسته سر آل هاشمی

تاریخ زنده در پی تکرار مانده است

 

از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست

باقی آن برای علمدار مانده است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×