دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به لب خشک تو از جام محرم دادند

 

مثل بغض از وسط حنجره برخاسته‌ایم

همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته‌ایم

با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته‌ایم

به هواى حرم سامره برخاسته‌ایم

 

بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن

 

پا از گلیم بیشتر انداخته گدا

وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا

اطراف صحن بال و پر انداخته گدا

گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا

 

زندگانی تو ترکیب هزاران داغ است

پر پرواز گشودی و مهیا شده‌ای

زهر افتاده به جانت که چنین تا شده‌ای؟

 

زندگانی تو ترکیب هزاران داغ است

آنچه اجداد تو گشتند، تو یکجا شده‌ای

 

دور از وطن

دیگر توانی در میان پیکرت نیست

آقا رمق بین دو چشمان ترت نیست

 

لعنت به این زهری که آبت کرد این طور

در بسترت انگار جسم لاغرت نیست

 

علت گریه

این چند روزه لرز تنت بیشتر شده

شاید تو را هم از قفس غم رها کنند

این آب از گلوی تو پایین نمی‌رود

بس کن دگر، بگو پسرت را صدا کنند

 

روضه‌خوان ارباب

با نالۀ یا حسین بی‌تاب شدی

از داغ لب تشنۀ او آب شدی

 

با زمزمه‌های «أو سمعتم بغریب»

یک عمر تو روضه‌خوان ارباب شدی

 

شور و شیرین

به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید

ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا

 

در انتهای درس، سلامش حسین بود

پیچید تا که نسخۀ ما را به جام عشق

ما را که برد جاذبۀ مستدام عشق

گفتیم یا علی و علی شد قوام عشق

یعنی علی است حضرت قائم مقام عشق

 

پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده

سحر مکه صفای دگری پیدا کرد

ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد

 

کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند

دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد

 

دل زخمی

از دل شب زدۀ مکه سحر می‌آید

عاقبت عمر شب شهر به سر می‌آید

 

بال جبریل روی خاک زمین فرش شده

دارد از عرش خداوند خبر می‌آید

 

زینت دوش تو حسین و حسن

شمس رویت همیشه تابنده است

ابرویت ذوالفقار برنده است

دلت از مهر و عشق آکنده است

نام احمد تو را برازنده است

یا محمد، که هر دو زیبنده است

 

روضه بخوان از آفتاب بین گودال

هرکس گرفته غیر تو مأوای دیگر

خیری ندیده از گدایی‌های دیگر

 

من روزی‌ام را از تو بی منت گرفتم

منت فراوان است در هرجای دیگر

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×