دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شب یازدهم

 

متاب اى ماه تابنده! که سرزد آفتاب امشب

 ز برج نیزه تابد چند ماه اندر حجاب امشب

 

فروغ اکبر لیلا، منوّر کرده صحرا را

 تو اى ناهید نورافشان! بکش رخ در نقاب امشب

 

بیابان بلا

 

در بیابان بلا کعبه‌ی غم پیدا شد

 اوّلین منزل صحراى قِدَم پیدا شد

 

زین سفر، مقصد ما کرببلا بوده و هست

 کربلا قبله‌ی ارباب کرم پیدا شد

ورود به کربلا

نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم

 الها! هر چه دارم من به قربان‌گاه آوردم

 

نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن

 کنارش یک نیستان ناله‌ی جان‌کاه آوردم

 

منزل‌گاه جاوید

بار بگشایید این جا کعبه‌ی جانان ماست

سرزمین کربلا، قربان‌گه یاران ماست

 

بار بگشایید و بربندید چشم از هر چه هست

 این مناى عشق و منزل‌گاه جاویدان ماست

 

دو بیت

عنان قافله در این دیار بگشایید

 کمر به مرگ ببندید و بار بگشایید

 

حریم وعده‌ی پروردگار ما این جاست

 نظر به وعده‌ی پروردگار بگشایید

 

عهد نخست

بود در پیمان حق، آن شاه عشق

تا زند در کربلا، خرگاه عشق

 

شه به پیش و هم‌رهان او ز پی

چون «بنات‌النّعش»، دنبال جدی

 

عبیرافشان

ای زمین کربلا! دل‌شاد زی

تا قیامت زآن سبب، آباد زی

 

قبّه‌ی عزّت به گردون کن بلند

هم بر آن پیرایه، مهر و ماه بند

 

مدفن قربانیان

شه فرود آمد به دشت کربلا

گفت پس با آن زمین پُربلا:

 

ای زمین! ای تربت عنبرسرشت!

ای به رتبت، برتر از خاک بهشت!

 

بار بگشایید

آه! از آن ساعت که سبط مصطفی

گشت وارد بر زمین کربلا

 

پس به یاران کرد رو، سلطان دین

گفت کای یاران! مقام ماست این

 

بار بگشایید، خوش‌منزل‌گهی است

تا به جنّت زین مکان، اندک‌ رهی است

بانگ درا

می‌رسد در گوش من، بانگ درا

دم‌به‌دم از کاروان کربلا

 

مرحبا! ای خاک پاک کربلا!

از حرم برتر ز عزّ و اعتلا!

 

 

خیمۀ سبز

بر قلم بگْذشت، نام نینوا

اوفتاد اندر قلم، چون نی‌، نوا

 

این چه نام و این چه منزل‌گاه بود؟

کز زمینش بر فلک، صد آه بود

 

 

خاطر مشوّش

خیمه زد سلطان دین در کربلا

شد مشوّش خاطر آل عبا

 

خاصه زینب، بنت زهرای بتول

خاطرش گردید بس زار و ملول

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×