دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آتشم زنید...

پروانه‌ام دوباره مرا آتشم زنید

هر لحظه هر نفس همه جا آتشم زنید

 

پای فرات، علقمه فرقی نمی‌کند

دست شماست تا که کجا آتشم زنید

شمع هر محفل

شمع هر محفل ما روی حسین است حسین

قید و بند دل ما موی حسین است حسین

 

ما چو پروانۀ پر سوخته در وادی عشق

باز روی دل ما سوی حسین است حسین

 

بوی مسیحا آمد

مشک بر دوش به دریا آمد

همه گفتند که موسی آمد

 

نفس آخر ماهی‌ها بود

ناگهان بوی مسیحا آمد

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد

ما را برای نوکریت اختیار کرد

 

کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد

امّا حسین آمد و ما را سوار کرد

دلخوشم من چون گدای این درم

دلخوشم من چون گدای این درم

هم گدای فاطمه هم حیدرم

 

سوی این در هست دائم دست من

نیست حاجت بر سرای دیگرم

باز طوفانی شده دریای دل

باز طوفانی شده دریای دل

موج سر بر ساحل غم می‌زند

 

باز هم خورشید رنگ خون گرفت

بر زمین نقشی ز ماتم می‌زند

ابر سیلی

دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود 

گوشۀ ویرانه جای بلبل زهرا نبود

 

جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی

هیچ‌‌کس در گوشۀ ویران به یاد ما نبود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×