دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آنکه حسینش سند کربلاست

بار دگر لب به سخن تر کنم

رو به رواق و صحن حیدر کنم

 

مدح علی بر لبم آغاز شد

بال و پرم سمت نجف باز شد

 

جان‌ها فدای آستان عمه جانت

صالح‌ترین عبد خدا، موسی بن جعفر

حق است هرکس هست با موسی بن جعفر

ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر

محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر

 

صاحب غم‌ها

آمد محرم، صاحب غم‌ها کجایی؟

ای داغدار اشک و ماتم‌ها کجایی؟

ای خسته از انبوه آدم‌ها کجایی؟

اصلا بگو آقا محرم‌ها کجایی؟

 

مصحف غم‌های کربلا

شب‌های بی قراری چشمم سحر نشد

دلواپسی و غربت و اندوه، سر نشد

آهم کشید شعله، ولی بال و پر نشد

اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد

 

 

آب از خودش خجل است

از ازل عشق، در دلم بوده

سایۀ بر سرم، علم بوده

خانۀ اولم حرم بوده

 

آیۀ طهر، بین بزم شراب

به تمنا اسیرمان کردند

عاشقی را مسیرمان کردند

زخمی تیغ و تیرمان کردند

درِ این خانه پیرمان کردند

 

من از برادر زاده‌های مرتضایم

با قطره قطره خون، هوادار تو هستم

تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم

این زندگانی را بدهکار تو هستم

در کربلا باشم، علمدار تو هستم

 

دیدۀ بارانی‌

ای عزیز فاطمه!

رحم کن بر اشک‌های دخترت، کوفه میا

جان زهرا صبر کن

تا نبینی ارباً اربا اکبرت، کوفه میا

 

بر هنر عشق اضافه می‌شود امروز

علت این حج ناتمام، بزرگ است

از طرفی هم سپاه شام، بزرگ است

بغض فرو خوردۀ امام، بزرگ است

 

منّت بر قمر

روی زانوی برادر پا اگر بگذاشته

آفتاب انگار منّت بر قمر بگذاشته

 

دست‌ها را روی دوش دو پسر بگذاشته

آنکه روی شانۀ عباس سر بگذاشته

 

مرهم دختر

آتش کسی به بال کبوتر نمی‌زند

مردی تشر به کودک مضطر نمی‌زند

 

سیلی کسی به صورت دختر نمی‌زند

گم‌گشته را که خصم مکرر نمی‌زند

 

ای سلیمان هدیۀ مور است، از من کن قبول

هرچه مستی‌ها فزون‌تر، هست ساغر بیشتر

چون پیام عاشقی دارد پیمبر بیشتر

عشق خواهر باشد و مهر برادر بیشتر

دارد اصلاً کربلا از کوفه لشگر بیشتر

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×