ای سربلندی پیمبرها سر تو

تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو

رفتم تمام شهرها را با سر تو

دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو

هر چه حسن است، همه ذکر حسن می‌گویند

ذکر زیبای تو گل‌ها به چمن می‌گویند

بلبلان یکسره در دشت و دمن می‌گویند

همه از حال غریبی به وطن می‌گویند

باید امشب بلند گریه کنیم

مثل زینب، بلند گریه کنیم

که مرتب بلند گریه کنیم

سوخت از تب، بلندگریه کنیم

دو دست بر کمرش، مثل مادرش زهرا

شکست بال و پرش، مثل مادرش زهرا

گریست چشم ترش، مثل مادرش زهرا

ندید دور و برش، مثل مادرش زهرا

مثل بغض از وسط حنجره برخاسته‌ایم

همچو اشک از غم یک خاطره برخاسته‌ایم

با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته‌ایم

به هواى حرم سامره برخاسته‌ایم

شمس رویت همیشه تابنده است

ابرویت ذوالفقار برنده است

دلت از مهر و عشق آکنده است

نام احمد تو را برازنده است

یا محمد، که هر دو زیبنده است

دارد مسیح ما می‌آید دیگر از راه

پس خیر می‌بیند گدا سرتاسر از راه

ما قبلۀ خود را گرفتیم آخر از راه

دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه

هر روز صبح زود، به آقا سلام کن

یا گریه‌کن برای غمش، یا سلام کن

گر مثل من به کرب و بلایش نرفته‌ای

هر جا نشسته‌ای ز همانجا سلام کن

با عمه گفت: کشت مرا سوز این نفس

من را بزرگ کرده برای همین نفس

با آخرین توانم و تا آخرین نفس

تا خداوندان شمایید و گدایانیم ما

در مسیر طوس، آهوی بیابانیم ما

پشت سقاخانه‌ات دنبال درمانیم ما

سربلندیم و سرافرازیم و بارانیم ما

زیر دین گنبد شاه خراسانیم ما

ای که بر جودت سلیمان نبی رو می‌‌زند

روبروی گنبد تو نوح زانو می‌‌زند

صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو می‌‌زند

شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می‌‌زند؟

نشسته‌اند ملائک بر روی بام جواد

پیمبران همگی بنده و غلام جواد

شدم جواد پس از این به احترام جواد

که بهتر از همۀ نام‌هاست نام جواد