دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من کربلا می‌خواستم یک عمر

پر می‌کشد مرغ دلم سمت حرم بانو

دیر آمدم، دیر آمدم، دیر آمدم بانو

 

آرامم و با هر قدم گم می‌شود انگار

در من هیاهوی خیابان ارم بانو

 

بر حسین خانواده، زینب کبری شدی

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی

مریم قدیسۀ ذریۀ طاها شدی

 

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم

قبلۀ عرشی ترین سجادۀ دنیا شدی

 

ما شاعرت شدیم، ولی محتشم نشد

هرکس به احترام مقام تو خم نشد

آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد

 

دل خسته بود و راهی این آستانه شد

دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد

 

نوبر شجر نور

شجر نور، نوبر آورده

بحر توحید، گوهر آورده

 

آسمان ولایت و عصمت

بهر خورشید، اختر آورده

گوییا حق به حسین بن علی، زینب داد

حکم کردند که بی عشق، نفس مذموم است

شکر این سینه به عشق ازلی محکوم است

از رضایی شدن تک تک ما معلوم است

دل مسلمان شدۀ فاطمۀ معصوم است

 

شاگردهای مکتبت استاد افلاکند

ای روزهای تار‌، ای شب‌های دور از ماه

ای بیقراری‌های دائم با دلم همراه

 

ای بغض‌هایی که می‌آیید از سفر ناگاه

باری اگر شوق سفر دارید، بسم الله

 

همچو زینب غم برادر داشت

چیست جان؟ جان نثار معصومه

چیست گل؟ از تبار معصومه

 

صلوات و سلام آل رسول

هدیۀ ما نثار معصومه

 

اعجاز مسیحا

ای در یم عصمت، یا حضرت معصومه

ای فاطمۀ عترت، یا حضرت معصومه

ای خاک رهت جنّت، یا حضرت معصومه

ای سایۀ تو عفّت، یا حضرت معصومه

قم از تو یم رحمت، یا حضرت معصومه

محتاج دمت حکمت، یا حضرت معصومه

 

فاطمۀ ثانی

خورشید نجیب آسمان، معصومه

محجوبۀ زینبی نشان، معصومه

 

او فاطمۀ ثانی و در حجب و حیا

الگوی تمام دختران، معصومه

 

عطر گل یاس از ضریحت می‌تراود

دور و بر خود می‌کشی مأنوس‌ها را

إذن پریدن می‌دهی طاووس‌ها را

 

وا می‌کنی سمت کویر این حوالی

با لطف پاکت پای اقیانوس‌ها را

 

زینب شاه خراسان

رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت

چنانکه چشمۀ ذوق مرا به راه انداخت

 

خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را

به نام فاطمه آورده است زینب را

 

زینب شاه طوس

بده مژده بر دشت خشک گلوها

پر از بادۀ کوثری شد سبوها

 

بدون توسل، رسیدن محال است

مصلّی که شد از دل بی وضوها؟

 

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×