دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسین فاطمه، تو چیز دیگری

پای قلم دوباره رسیده سر قرار

ای آسمان به دفتر شعرم غزل ببار

 

تندیس دلربایی و ای منتهای عشق

لطفی کن و به خانۀ چشمم قدم گذار

قبل از رمضان، سوم شعبان گنهم ریخت

میخانه مگر بال و پرم را بپذیرد

تا آتش مستی جگرم را بپذیرد

 

ظرفیت دل در گرو پاکیِ ظرف است

ای کاش همین مختصرم را بپذیرد

 

در زاویهٔ گردش پیمانه نشستم

تا دستِ گدای سحرم را بپذیرد

هرکه شد خاک نشین درِ او بالا رفت

دل سائل به نظرهای کریمانه خوش است

بر در دوست نشستن چه فقیرانه خوش است

 

با گدایی درش منصب شاهانه خوش است

مست ساقی شدن از گوشۀ میخانه خوش است

پریده مرغ دلم در هوای ثارالله

صفا گرفته دلم از صفای ثارالله

نوای مرغ دلم در نوای ثارلله

 

ز صبح روز ولادت نه، صبح روز ازل

پریده مرغ دلم در هوای ثارالله

حسن هم حسین است، علی هم حسین است

چه خوب است آب و هوایی که دارید همیشه بهشت است جایی که دارید

الهی روی خلوتی هم نبیند شلوغی این کوچه‌هایی که دارید

می‌نویسم لیلی تا که بخوانیم حسین

به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی است بت بتخانه و رهبان کنشتم لیلی است

خاک من خاک جنون است و سرشتم لیلی است هرچه در مکتب استاد نوشتم لیلی است

روز میلاد شما، روز عطا و کرم است

باز هم شعر سر شور و تغزّل دارد

دفتر من چقدر رایحۀ گل دارد

به نگاه تو قلم دست توسل دارد

 

جلوۀ ذات خدایی، لک لبیک حسین

نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن

 

آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب

عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب

 

کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما

آمده آیهای از سورۀ کوثر امشب

از یمن قدومش شده در عرش هیاهو

 

امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

 

هرکس که به پشت در میخانه رسیده

از زیر لبش نالۀ مستانه رسیده

روی دست علی است حضرت عشق

فصل نوش شراب انگور است

سایۀ غم ز قلب‌ها دور است

 

کوری چشم دشمنان علی

بزم شادی شیعیان جور است

پیش پایت سر خوبان دو عالم به سجود

ای که از طلعت تو شمس و قمر آشفته

شب پریشان شده، دامان سحر آشفته

 

جوهر از وسعت اوصافِ تو لب خشکیده

و به توصیف تو ارکان هنر آشفته

 

رحمه الواسعه‌ای، عرش خدا مسند توست

به کران تو بلندای نظر آشفته

به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
شبیه ذکر شده خنده‌ات به گهواره

بخند تا که لبت لعل مستدام شود

جمال چهرۀ تو، چون مه تمام شود

 

صدای گریه‌ات انگار بانک تکبیر است

که نخل خم شدۀ عشق در قیام شود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×