دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
صبر خداداد

 

زینب که خدا، جلوه دهد یادش را

 تالى نبُوَد، صبر خدادادش را

 

باشد که در آستانه‌ی قدس حسین

 بر پاى کنیم جشن میلادش را

ذکر «یا رب»

زهرا چه نشاطی است که امشب دارد

 وز شوق، مدینه ذکر «یا رب» دارد

 

ای ختم رسل! چشم تو روشن بادا!

 چون نور دلت فاطمه، زینب دارد

 

کوکب

 

امشب که على به خانه یک کوکب داشت

 با خنده، گل شکر خدا بر لب داشت

 

در دایره‌ی خلقت ایجاد، خدا

 یک فاطمه و فاطمه یک زینب داشت

 

نور دل احمد

زینب که به حُسن است همانند على

 نور دل احمد است و دلبند على

 

بر مهد ولادتش تماشا دارد

 گل‌خنده‌ی فاطمه، شکرخند على

 

کعبۀ پوشیده‌

 

اى آینه‌ی «یُذهِب عنکم»! زینب!

 در روى تو صبر را تجسّم، زینب!

 

ارکان تو صبر و عصمت و عشق و صفاست

 اى کعبه‌ی پوشیده‌ی دوّم! زینب!

 

کشور عشق

از نور جمال زینبى مظهر عشق

 روشن شده چون صبح ازل، کشور عشق

 

دیدار حسین و او تماشایى بود

 بنگر به خداى عشق و پیغمبر عشق

 

 

تهنیت به علی (ع)

داده است گلى، خداى سرمد به على

 کز هر طرفى تهنیت آمد به على

 

در عرش عظیم زینبش خوانده و گفت:

 یزدان به محمّد و محمّد به على

 

 

 

مظهر جلال

یا که خدا به خلق پیمبر نمی‌دهد

یا گر دهد پیمبر ابتر نمی‌دهد

 

حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس

غیر از رسول سوره‌ی کوثر نمی‌دهد

 

دختر در این قبیله تجلّی کوثر است

بی‌خود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد

وقتش شده

وقتش شده نگاه به دور و برت کنی

فکری برای این همه خاکسترت کنی

 

عُذر مرا ببخش دوایی نداشتم

تا مرهم کبودی چشم ترت کنی

ولادت حضرت زینب کبری (س)

آمد امشب آفتاب دیگری

روشن از او گشت ماه و مشتری

 

چرخ عصمت را عیان شد اختری

جلوه‌گر از نام او هر دفتری

 

نوگل گلزار احمد آمده

زینب آل محمّد آمده

کوکب رخشان

مثنویّ من که رخشان‌کوکب است

از عنایت‌های خاص «زینب» است

 

زینب کبری، مِهین‌مشکات نور

                        عالمی روشن ز نورش هم‌چو طور

بضاعتِ مزجات

و گفت فاطمه جان خانه‌ات دو چیز نداشت

حسن نداشت غمت را حسین نیز نداشت

 

در این نداشتنی‌ها چه چیزها که نبود

نداشت ... نه، مثلاً بستر مریض نداشت!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×