دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بوی خاک کربلا

شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم، با غم و مهر حسین دستور تا آخر گرفتم،

قافله‌سالار اسیران

ای که اخلاص، در آمیخته با‌ایمانت  

صبر و‌ایثار، در آویخته از دامانت

روح روحانی تو از دم روح القدسی است

نفس رحمانی تو، از نفس رحمانت

حتّی فرشته

 

من کیستم؟ فروغ سپهر امامتم

نور خدا و معنی سرّ ولایتم

 

هر جا که عشق جلوه کند، حُسن یوسفم

هر جا عفاف پرده کشد، راز خلوتم

قیامت عشق

در عشق، علامتى به جز زینب نیست

 در صبر، قیامتى به جز زینب نیست

 

آن جامه‌ی عصمتى که زهرا پوشید

 زیبنده‌ی قامتى به جز زینب نیست

 

 

سفینه النّجاه دگر

 

زینب که على با جلوات دگرى است

 زهراى بتول در حیات دگرى است

 

از عشق حسین و فیض هم‌صحبتی‌اش

 او نیز سفینه النّجاه دگرى است

رشتۀ کائنات

اى دست خدا و فوق هر دست! على!

 اى رشته‌ی کائنات در دست! على!

 

دست من و دامنت که امروز تو را

 قنداقه‌ی زینب است در دست على!

منطق کوبنده

بر چهرۀ تابنده‌ی زینب صلوات

 بر منطق کوبنده‌ی زینب صلوات

 

در گریه به رخسار حسینش خندید

 بر گریه و بر خنده‌ی زینب صلوات

 

میراث محمّد (ص)

 

زینب که صفا به ملّت و مکتب داد

 در مکتبِ داد، جلوه بر مذهب داد

 

میراث محمّد که به زهراش رسید

 زهرا همه را به دخترش زینب داد

محیط بی‌کران

در فضل، محیط بی‌کرانى، زینب!

 در صبر، بسیط آسمانى، زینب!

 

اى خورده به سینه‌ات مدال عظمت!

 بانوى همیشه قهرمانى، زینب!

 

تبریک

 

 

هر چند که از بار گنه روسیهیم

 با شوق به آستان تو جبهه نهیم

 

میلاد بزرگْ‌عمّه‌ات را مهدى!

 بر عمّۀ کوچک تو تبریک دهیم

 

عرض تحیّت

 

ما جلوه به جان و دل تاریک دهیم

 با عرض تحیّت که ز نزدیک دهیم

 

میلاد خجستۀ تو را، یا زینب!

 بر نور دلت رقیّه تبریک دهیم

 

اختر زیبا

 

امشب که کند فخر به شب‌هاى دگر

 آورده فلک، اختر زیباى دگر

 

این زینب کبرى است به دامان على؟

 یا ختم رسل گرفته زهراى دگر؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×