دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حالا تو را هجا به هجا گریه می‌‌کنم

جای گله ز فاصله‌ها گریه می‌‌کنم

با نام سیدالشّهدا گریه می‌‌کنم

 

من که تمام عمر ز داغت گریستم

در بین قبر هم چه بسا گریه می‌‌کنم

 

چشم پر شبنم

نامحرم آوردم دل و محرم گذشتم

بر دل نوشتم: «دوستت دارم»، گذشتم

 

عشق است و عاشق هرچه دارد نذر عشق است

از مادرم، دار و ندارم هم گذشتم

 

هیهات منّا الذله

خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله

پیچید بین صحرا، هیهات منّا الذله

 

تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی

در موجی از بلایا، هیهات منّا الذله

 

حسرت سلمان و قنبر

خوب است روضه، روضۀ ارباب بهتر است

از این جهت که گریه‌کن روضه، مادر است

 

باید که طفل اشک بیاید به گونه‌ام

وقتی که پلک، دست به سینه دمِ در است

 

یعقوب‌‌های چشم من از دست رفته‌اند

هر روز پای هر محنت گریه می‌‌کنم

بر هر هزار زخم تنت گریه می‌‌کنم

 

با نوحه‌‌های هر شب تو گریه می‌‌کنم

با روضه‌‌های دل شکنت گریه می‌‌کنم

 

عطر سیب

در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد

هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد

 

با بیان روضه‌‌هایت پلک من هم خیس شد

چشم‌هایم چون زمین خشک و بایر فیض برد

 

زینت منبرها

میشه با یک پرچم

یه‌جا هیئت باشه

میاد اونجا زهرا

حتی خلوت باشه

 

به علم غیب، شکافندۀ علومم من

منم که دل به غم و درد آشنا دارم

به دیده جام می ‌‌ناب نینوا دارم

 

به سینه وسعت صحرای کربلا دارم

همیشه در همه جا روضۀ منا دارم

 

چشمۀ غم دنیا

سینه‌ام چون تلاطم دریا

چشم من چشمۀ غم دنیا

 

داده‌ام این دل اسیرم را

دست بال و پر کبوترها

 

معصوم هفتم

ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»

 

بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر

نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر

 

آتش اشک‌

ای خیمۀ عشق از تو بر پا مانده

ای از تو دهان علم هم وا مانده

 

از آتش اشک‌هایتان معلوم است

در کرب و بلا کودکی‌ات جا مانده

 

مسافر چهار ساله

چهار ساله است و مثل کاروانیان مسافر است

چهارساله است و شاهد غمین‌ترین مناظر است

 

بنا به کربلا رسیدن است، کربلا رسیدنی است

بنا به داغ دیدن است، دیده و شکسته خاطر است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×