دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
وقت دفاع

سلام ما به جوانی که مُسلمش، پدر است!

به جلوه، منزلتِ آن پدر از این پسر است

 

در آسمان بنی‌هاشم، او ستارۀ عشق

ز دودمان عقیل و در آن صدف، گهر است

 

دو قرص ماه

دو گل از بوستان مصطفی خوابیده‌اند، این ‌جا

دو طفل نازنین، خواب پریشان دیده‌اند، این ‌جا

 

دو گلبرگ تَر، از گل‌های حُسن یوسف زهرا

دو غنچه از گلستان وفا را چیده‌اند، این‌ جا

طفلان حضرت مسلم علیهم السّلام

     

قاتل کشیده خنجر برّان برای ما

در زیر تیغ بسته بُوَد دست و پای ما

 

از بهر کشتن این همه تعجیل از چه رو؟

ظالم! مگر چه بود به عالم، خطای ما

میزبان کی این چنین آزار بر مهمان کند؟

           

این فلک تا کی ستم بر جان مظلومان کند؟

آشیان بی‌گناهان را چرا ویران کند؟

 

از چه فرزندان مسلم را به صد آوارگی

گاه در صحرا کشاند، گاه در زندان کند؟

دو کبوتر

کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم

باز هم باعث خشنودی مادر بشویم

 

نکند دیر شود لحظۀ پرواز از خاک

کاش ما هم بپریم و دو کبوتر بشویم

ترانۀ عاشورایی عبدالجبار کاکایی
جایی که شمر تعزیه اشکاشو پنهون می‌کنه

به عقل وامونده بگو یه روز تو رو رها کنه

دست از سر تو برداره راهی کربلا کنه

 

 چارۀ عاشقی چیه وقتی لب تشنه می‌خواد

عقلو نمی‌شه ببری وقتی که همرات نمی‌یاد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×