دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کهکشانی پر از ستاره

چون نهادی که بی گزاره شده

گوش تو بی دلیل پاره شده

 

آخرین راه که شده ست فرار

اول راه، راهِ چاره شده

 

از تیر گفته‌اند به کَرات شاعران

تیر آه از نهاد پدر در بیاورد

وقتی سر از گلوی پسر در بیاورد

 

بی شک برای بردن زیر گلوی تو

حق دارد اینکه تیر سه پر در بیاورد

 

در رثای حضرت رقیه علیهاالسلام
گلبن توحید

من غنچۀ نشکفتۀ بستان حسینم

زیبا گل دامان گلستان حسینم

 

افسرده گل پرپری از گلبن زهرا

یا طفل نوآموز دبستان حسینم

 

 

گریۀ بدون صدا

 

آهش میان هلهله‌‌ها ناپدید شد

از گریۀ بدون صدا ناامید شد

 

دیگر بلند نام تو را می‌زند صدا

او نوحه خواند و خالق طرحی جدید شد

سوز عطش

آن دم که داشت سوز عطش غنچۀ رباب

گویا نبود مهر و ترحّم به قلب آب

 

شط فرات بود و غریو و خروش موج  

می‌سوخت یاس باغ حسینی ز التهاب

گاهوارۀ تو

چراغ اهل حرم، چشم چون ستارۀ توست

مطاف مردم آزاده، گاهوارۀ توست

 

تو از تبار کدامین شهاب رخشانی

که قرص شمس و قمر کمترین ستارۀ توست

گل پرپر

کسی چون من گل پرپر نبیند گلـوی پـاره اصغـر نبینـد

به دست خویش کندم قبر او را که این قنداقه را مادر نبیند

دو چشمم بود بر زخم گلویش

به قلبم حرمله تیـر خطـا زد گلـوی نـازک طفـل مـرا زد

دو چشمم بود بر زخم گلویش در دستش بسته بود و دست و پا زد

نفس تنگ

ز اشکم خون به قلب سنگ کردم نفس را در گلویم تنگ کردم

گرفتم دست خود زیر گلویت ز خونت صورتم را رنگ کردم

تیر کین

به حلقت تیر کین بنشست اصغر! تو را دادم چه زود از دست، اصغر!

خودم دیدم که این تیر سه شعبه نفس را بر گلویت بست، اصغر!

نام تو علی است

بر دور تو ماه تاب باید بخورد

بر صورت تو نقاب باید بخورد

 

هفتاد و دو صفحه عشق امضاش تویی

انگشت تو بر کتاب باید بخورد

به جاى دسته گل باشد سر بابا در آغوشم

من آن شمعم که آتش بس که آبم کرد، خاموشم همه کردند غیر از چند پروانه، فراموشم

 

اگر بیمار شد کس گل برایش مى‌برند و من به جاى دسته گل باشد سر بابا در آغوشم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×