دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مانند تمام رودها

هرگاه عطش آمد و بی تاب شدم

با جرعه‌ای از مشک تو سیراب شدم

 

از شرم و خجالت دو دستت اما

مانند تمام رودها، آب شدم

 

رویای قشنگ آب

با مشک تو رودخانه تطهیر شده

رویای قشنگ آب، تعبیر شده

 

تا مشت به مشت آب برمی‌داری

در دست تو قرص ماه، تکثیر شده

 

لحن آتشین

کوکب دردانۀ عصمت، نگینش زینب است

آیۀ ایاک نعبد، نستعینش زینب است

 

رتبۀ ممسوسۀ فی ذات در تسخیر اوست

جلوه مستغرق رب، دستچینش زینب است

 

مظهر تام و تمام صبر

طی شده منزل به منزل در هوای سوختن

نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن

 

هرچه می‌خواهد بیاید! باز عزت با من است

نوبتی باشد اگر این بار، نوبت با من است

 

کوه اقتدار

با صد جلالت و شرف و عزت و وقار

آمد به دشت ماریه ناموس کردگار

 

فرش زمین به عرش مباهات می‌کند

گر روی خاک پای گذارد ملک سوار

 

اسم تو

کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست

ندبه اسم تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست

 

عشق، یعنی «کلنا عباسک یا زینبا»

پشت جبهه اسم تو، خط مقدم اسم توست

 

ورود به شام

به سوی یار از ندارها سلام می‌رسد

خوشیم این سلام‌ها به آن امام می‌رسد

 

شدیم بی نصیب از نظارۀ رخش ولی

نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌رسد

 

بعد تو، من شعله شدم، سوختم

گرچه در آغوش کشیدم تو را

گریه چنان شد که ندیدم تو را

 

اکبر و اصغر همگی کوثرند

لیک من تشنه گزیدم تو را

 

سفرۀ زمین

سماع را یله کن دست و آستینت را

بزن به خاک زمان، سفرۀ زمینت را

 

هنوز رنگ شفق صبح و شام خونین است

ز بس به سیلی و ناخن زدی جبینت را

 

وقت خداحافظی

وقت خداحافظیه، مهمونی هم تموم شد!

حسرت این روزای خوش، بغضی توی گلوم شد

 

صابخونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی

با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم گذاشتی

 

گرمی بازار عشق

کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست؟

 گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست

 

کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است

 کشور قرآن مصون از همّت والای اوست

 

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

 

آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

 

آهسته‌تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ‌ای مهربان من

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×