دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نیزه‌ات

پر می‌کشد دلم به تمنای نیزه‌ات

دنیای دیگری شده دنیای نیزه‌ات

 

جانی بده دوباره... به من نه به دخترت

تا جان نیامده به لبش پای نیزه‌ات

مدح حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
در هر سلام زائرانت، کربلا جاری است

 

گاهی مسیر عشق، طولانی و باریک است

این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است

دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است

احساس من این است که خورشید نزدیک است

به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
ای وای از آن پیکری که بی کفن ماند

 

بالاتر از بالایی و بالانشینی

هر چند با ما خاکیان روی زمینی

 

شایستۀ وصف زبان کردگاری

نه درخور توصیف‌های این چنینی

با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنیم

خورشید پشت ابر، نشانی به ما بده

ای ماه، مژدۀ رمضانی به ما بده

 

مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

داغ ارث

اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد

تشتی از خون دل خویش برابر دارد

 

چشم‏‌هایش به در و منتظر آمدنی ست

زیر لب زمزمۀ «مادر، مادر» دارد

شاه طوس

خواستم تا شبی قلم بزنم

خط سرخی به روی غم بزنم

 

خواستم تا به یاری خورشید

در سیاهی شب قدم بزنم

 

تا که مخلوط عشق و عقلم را

باز از نو دوباره هم بزنم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×