دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زبان حال حضرت زینب (س) با آقا اباالفضل العباس (ع)
نادیدنی‌ها

رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی

عباس من! دیدی اما مانند خواهر ندیدی

 

آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را

وقتی غریبانه می‌رفت بی یار و یاور ندیدی

عرش بر آب

یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا می‌اومد با یه مشک خالی از دور تک و تنها می‌اومد موج می‌زد سینۀ دریا تا که زلفاشو می‌دید ابرواش چقدر به اون چشمای زیبا می‌اومد

کعبۀ هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی

ساربان غریب می‌خواهی این همه مست را کجا ببری؟

تشنه آورده‌ای که آب دهی، یا به سرچشمۀ بقا ببری؟

 

کعبۀ هاج و واج را دیروز، در معمای خود رها کردی

یک قبیله ذبیح آوردی غرق خون تا دل از مِنا ببری

به مناسبت ولادت امام حسن (ع)
قبل از حسین، آقا! تو قلبش را ربودی

آیینه‌­ای، عکس خدا در سینه داری

تصویری از آیات در آیینه داری

 

هر آیه از آیینه‌­ات تفسیر رنگی است

در عمق چشمانت چه دریای قشنگی است

مدح حضرت علی اکبر (ع)
غزال لیلا

پسر از جای خود برخاست، بسم اللهِ مَجْراها ...

و با او پر کشید آرام چشمی رو به رویاها

 

زمین یک بوسه‌ ایمان شد در آیات قدم‌هایش

و وحی آمد که:  اِنّ الارضْ، لَهُ اِنّا خَلَقْناها  

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
تو خونه حیدری دارم

پایین پای پادشاه 

شهزاده‌ای شبیه ماه

نشسته مثل آینه 

همه شدن غرق نگاه

باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

باز هم آسمان این خانه‌ شب پر رفت و آمدی دارد باز هم کوچۀ بنی‌هاشم بوی عطر محمدی دارد

در شبستان زلف تو ترسا، خال بر گونۀ تو هندوکش طاق زیبای ابرویت محراب، وه که لیلا چه معبدی دارد

کار چشم تو مبتلا کردن، خاک را با نظر طلا کردن این زلیخای نفس ما یوسف! عاشق توست هر بدی دارد

به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر (ع)
یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

با حافظ کنار کوثر

نیمه شب بود، شنیدم که کسی می‌آید «مژده ‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» مَشک بر دوش از آن دور صدا زد: مادر! «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» دل پژمردۀ ما هم به صدا می‌آید «فیض روح القدس ار باز مدد فرماید»

زبان حال جون، غلام امام حسین (ع)
با یک کلاف هم شده، یوسف خریدنی است

تا پیشکش کنم به جز این سر نداشتم رویم سیاه! تحفۀ بهتر نداشتم

در بین عاشقان تو شرمنده‌ام حسین! حتی تنی سفید و معطر نداشتم  

سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد

سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد   حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد  دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد  

خواهری نیست اینجا کنارم

لب خشک و داغی که در سینه دارم سبب شد که گودال یادم بیاید اباصلت! آبی بزن کوچه‌ها را قرارست امشب جوادم بیاید قرار است امشب شود طوس، مشهد شود قبله‌گاه غریبان مزارم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×