دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
روح غنچه

به گاهواره‌ات ای هرم التهاب بخواب

تو خانه‌زاد غمی، لحظه‌ای بخواب بخواب

 

تو را چو چشمۀ باران به دشت خواهم برد

بخواب در برم ای روح سبز آب، بخواب

 

سفرۀ زمین

سماع را یله کن دست و آستینت را

بزن به خاک زمان، سفرۀ زمینت را

 

هنوز رنگ شفق صبح و شام خونین است

ز بس به سیلی و ناخن زدی جبینت را

 

بند دوم از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی

به جز تو از همۀ کوفه با تو کیست؟ حسین!

دگر امید تو در زندگی به چیست؟ حسین!

 

کدام عاطفه مصباح راه سرخت گشت؟

که در سفینۀ عزمت درنگ نیست، حسین!

 

بند اول از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی

چکاد آیۀ «و الشمس و الضحی» است حسین

نماد مجمل تفسیر «هل اتی» است حسین

 

اگر چه زادۀ «کیف بشر علی» است، ولی

حدیث فلسفه‌اش از بشر جداست حسین

 

گرمی بازار عشق

کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست؟

 گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست

 

کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است

 کشور قرآن مصون از همّت والای اوست

 

یک بغل اندوه

به چشم مات زمین رنگ آسمانی داشت  

به شانه از تب شلاق شب نشانی داشت

بزرگ زادۀ کوچک، بزرگ می فهمید  

بیان به روی لبش صد جهان معانی داشت

خواب سرخ

بس که نی در نینوا افتاده است  

نایی دشت از نوا افتاده است

ناله‌ها در پرده‌ای از نقش خون  

می‌کشد دل را به صحرای جنون

 

آخرین زائر چشمان عمو

چشم‌هایی که پر از باران بود

تشنگی را به عمو می‌بخشید

باغبان، کوچک، اما یک باغ

لالۀ سرخ به او می‌بخشید

تن‌پوش خورشید

به خون دیده تر کن آستین را

به یاد آور حدیث راستین را

 

ببار از آسمان دیده باران

اگر گلپوش می‌خواهی زمین را

سفینۀ خون

به گاهواره‌ات ای هُرم التهاب، بخواب!

تو خانه‌زادِ غمی، لحظه‌ای بخواب، بخواب!

 

تو را چو چشمۀ باران به دشت خواهم برد

بخواب در بَرَم ای روح سبزِ آب، بخواب!

حریم مدرسۀ کربلا

توان واژه کجا و مدیح گفتن او

قلم قناری گنگی است در سرودن او

 

کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست

کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او

 

چه دختری که پدر پشت بوسه‌ها می دید

کلید گلشن فردوس را به گردن او

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×