دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سائل خورشید

قدمتی که شاه دارد را گدا هم داشته

حکمتی که فقر دارد را غنی هم داشته

 

تا زمین خوردیم با نام تو سرپا می‌شدیم

دردهامان از طفولیت دوا هم داشته

 

مادری آتش گرفت و دختری آتش گرفت

روز اول بسته کار عاشقی را با خدا

آنکه پای نخل‌های کوفه رفته تا خدا

 

هر اولوالعزمی که می‌گویند خاطر خواه اوست

عهد بسته پای عشقش با پیمبرها خدا

 

یک سر به روی نیزه، یک خواهر جان بر لب

غم‌ها که به سر آمد، آغاز ظفرها شد

الوعده وفا! روز دندان به جگرها شد

چشمان پیمبر هم، معطوف گذرها شد

حجاج رسیدند و پایان سفرها شد

 

در جوانی پاک‌بودن شیوۀ عشاق توست

ما که کل سال پای روضه‌ها غم می‌‌خوریم

غصۀ اتمام این ده روز را کم می‌‌خوریم

 

هر سه‌شنبه صبح یا که هر شب جمعه کمیل

بادۀ تقوای خود را پای پرچم می‌‌خوریم

 

طبیب دل بیمار

حال ما بی تو شبیه است به باران ‌بودن

می‌خورد از جهتی هم به بیابان ‌بودن

 

مثل باران ز غم یار فقط باریدن

چون بیابان نفس افتاده و بی‌جان ‌بودن

 

مهمان زهرا

باز ده ‌شب می‌‌شوم بارانی از غم‌های تو

باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو

 

این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌‌شویم

مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو

 

پرچمی بر عرش

روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند

از من و تو، سمت باب القبله نوکر ساختند

 

پرچمی بر عرش کوبیدند: اینجا روضه است

دستۀ سینه زنی پشت پیمبر ساختند

 

بیا که تا نفسی هست، دم ز او بزنیم

 

چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟

دوباره یار سفر کرده از سفر برسد؟

 

چقدر دغدغه داری که روسفید شوی؟

به حد وسع برای فرج مفید شوی؟

 

آب از سرم گذشت

کم کم غروب شد، همه رفتند خانه‌ها

پشت سرم چه زود درآمد بهانه‌ها

 

کم کم غروب شد، همه در کوفه جا زدند

در کوچه‌ها چقدر به من پشت پا زدند

 

حاضرم...

حاضرم غربت ببینم بیشتر، اما تو نه

دربه در باشم در این کوه و کمر، اما تو نه

 

حاضرم بین صدای طبل‌های کوفیان

محتضر باشم من از داغ پسر، اما تو نه

 

اذان نگفته دهانم ز مشت‌ها خون شد

اگر که نامۀ من محضرت بیاید چه؟

خبر ز آمدن لشگرت بیاید چه؟

 

چقدر از روی هر بام سنگ می‌خوردم

شکستگی سر من سرت بیاید چه؟

 

خیر دو عالم

غم اگر از توست، مردن پای این غم راحت است

سوختن با روضه و با اشک و ماتم راحت است

 

بعد سیصد سال اگر نام حسین آمد وسط

سوی جنت رفتن حوا و آدم راحت است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×