دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آئینه دامن

 

آیا ‌شود یک صبح روشن با تو باشم؟ 

من باشم و تو باشی و من با تو باشم

 

من باشم و تو در دیار آشنایی 

در سرزمین یاس و سوسن با تو باشم؟

غریبستان ویران

 

دل مهدی هنوز آزرده از ظلم پلیدان است

هنوز او سینه‌اش خون از غریبستانِ ویران است

 

هنوزش نیست جز اشکِ غم و اندوهِ ویرانی

به قلب نازنینش، محنت و رنج فراوان است

عرفات

اینجا عرفات است، بیا گریه کنیم 

در درگه رحمت خدا گریه کنیم

 

اینجا عرفات است، در اینجا باید 

با قلب شکسته،‌ بی‌ریا گریه کنیم

 

اینجا عرفات است، بیا توبه کنیم

 با ناله و عجز و التجا گریه کنیم

مهر خداوندی

الا ای عاشقان مژده که آمد نیمۀ شعبان

ز بوی تو گل نرجس جهان گردیده چون رضوان

 

ز جا برخیز ای ساقی ز باده مست مستم کن

جدایم کن ز دلتنگی، بنوشانم می ‌عرفان

موج تیر

ای در غمت دو چشم پیمبر گریسته در سوگ جانگداز تو حیدر گریسته

روزی که سوخت جان تو از زهر اشقیاء از التهـــاب سخت تــو، مادر گریسته

 

قهرمان صبر

زینب تو سرو گلشن زهرای اطهری

شمع جهان فروز شبستان حیدری

صبر از قرار وصبر تو قامت شکسته شد

مظلومه‌ای چو مادر و زهرای دیگری

الوداع

ای نماز صبح حیدر الوداع 

مسجد و محراب و منبر الوداع

ای قیام و‌ای قعود و ‌ای قنوت 

ذکر و تسبیح مکرر الوداع

 

قمر بنی هاشم

‌ای گل زیبای علی السّلام 

سرو دل‌آرای علی السّلام

 

اسوۀ تسلیم و رضا السّلام 

معنی ایثار و وفا السّلام

ماه خزان

دوباره سینۀ سوزان سراچۀ غم شد دوباره غم به دلم، ره گشود و همدم شد

چه شورشی و چه هنگامه و چه غوغایی‌ است؟ که هر که را نگرم در عزا و ماتم شد

ضریح تو

 

ای قـد و قامت تـو چون رخ مهسای تو خوش چشم شهلای تو خوش، بوی دل آرای تو خوش زلف جان‌بخش تو خوش، ابروی زیبای تو خوش «ای همه شکل تو مطبوع و همه جای تو خوش دلم از عشوۀ شیرین شکر خای تو خوش»

تماشای حرم

 

باز بوی سمن و یاسمنان می‌آید 

بوی شمشاد قدان، سیم‌تنان می‌آید

 

شیر میدان غزا، اسوۀ تسلیم و رضا

سوی صحرای بلا، صیحه‌زنان می‌آید

 

سوز عطش

آن دم که داشت سوز عطش غنچۀ رباب

گویا نبود مهر و ترحّم به قلب آب

 

شط فرات بود و غریو و خروش موج  

می‌سوخت یاس باغ حسینی ز التهاب

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×