دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تکیه

 

کنار سینه زن‌ها قرص ماه است

بساط چای و نذری روبراه است

 

ولیکن یادمان باشد همیشه

درون تکیه‌ها غیبت گناه است

 

بساط چای و تکیه

پلاک و داربست و شال و پرچم بساط چای و تکیه، اندکی غم

چنان سرگرم بودم با رفیقان نفهمیدم تو را ماه محرم

قصیدۀ آتش

هنوز می‌چکد از چشم آسمان آتش زمین و هر چه در آن می‌کشد فغان آتش صدای طبل عزا بین کوچه می‌پیچد دوباره سنج و دهل بسته بر دهان آتش  

علمدار سپاه عشق

کیستی ‌ای کوه‌ترین مردها؟  

گمشده در جوهره‌ات دردها

چشم فلک، منتظر گام تو  

جن و ملک ریزه‌خور نام تو

سرخ‌تر از سرخ‌

این‌ چه‌ خروشی‌ است‌؟ این‌ چه‌ معمّاست‌؟

در صدف‌ دل،‌ محشر عظماست‌

 

سوز چه‌ عشقی‌ است‌؟ شور به ‌پا کرد

زخم‌ چه‌ داغی ا‌ست‌؟ این‌ همه‌ زیباست‌!

 

دوباره مزرعۀ کربلا شکوفا شد

شبی‌ که‌ نام‌ تو در باور زمین‌ گل‌ کرد کسی‌ نگفت‌ «چرا زخم‌ ما چنین‌ گل‌ کرد؟» دوبارۀ مزرعه‌ کربلا شکوفا شد دوباره‌ پینۀ دستان‌ خوشه‌چین‌ گل‌ کرد ببین‌ چگونه‌ زنی‌ شیون‌ از دلش‌ جوشید ببین‌ چگونه‌ ترک‌های‌ زخم‌ دین‌ گل‌ کرد  

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×