دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
می خواستم بزرگ شوی...

می‌خواستم بزرگ شوی محشری شوی

تا چند سالِ بعد علی اکبری شوی

 

می‌خواستم که قد بکشی مثل دیگران

شاید عصای پیریِ یک مادری شوی

آبی نبود اگر...

آبی نبود اگر که تو دریا نمی­‌شدی

مشکی نبود اگر که تو سقّا نمی‌­شدی

 

حالا که مثل نور شدی و قمر شدی

ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی­‌شدی

تا که نگویند عمو کاش پسر داشت...

غیرت خاکسترش رنگ دگر داشت

شعلۀ بال و پرش میل سفر داشت

 

آنکه در این یازده سال یتیمی

تا که عمو بود انگار پدر داشت

بوی مسیحا آمد

مشک بر دوش به دریا آمد

همه گفتند که موسی آمد

 

نفس آخر ماهی‌ها بود

ناگهان بوی مسیحا آمد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×