دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مژدگانی بده عباس، که خواهر آمد

اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است

خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است

 

زینب از وادی شام آمده، چشمت روشن

از کجا تا به کجا آمده؟ چشمت روشن

 

نشانۀ ظهور

از داغ حسین به جانم آه افتاده

کارم به در خانۀ ماه افتاده

 

حتما که نشانۀ ظهور مهدی است

این خیل عظیمی که به راه افتاده

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

عرفه آمده، از یار خبر نیست چرا؟

چقدر ناله زنم آه، کجایی آقا؟

 

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و

پس قرار من و تو کی و کجا؟ ‌ای جانا

 

ذکر قنوت زینب کبری، ابالحسن

یا مظهرالعجائب دنیا ابالحسن

یا ایهالعزیز خدا، یا ابالحسن

 

وقتی غلام حلقه به گوش حسن شدم

بهتر بود صدات زنم با ابالحسن

 

به مناسبت روز حافظ
مس وجود

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»

آیا شود که روزی ما کربلا کنند؟

 

ما را که بین روضه به آتش کشیده‌اند

فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند؟

 

تقدیم به ام‌المصائب، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)

تویی که شهرۀ شهری به عشق ورزیدن

تویی که منتخب هستی به نیزه، سر دیدن

 

بگو برای من از خاطرات خود بانو

کنار مقتل عشق و گلو و بوسیدن

پایان ماه روضه

پایان ماه روضه شده، غم گرفته‌ام

هیئت تمام گشته و ماتم گرفته‌ام

 

بعد از دو ماه گرفت صداهای ذاکران

تازه دلم شکسته شده، دم گرفته‌ام

سر بر سنان

آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد...

بغضی میان سینۀ من جا گرفت و بعد...

 

وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت

این دخترت بهانۀ بابا گرفت و بعد ...

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×