کرب و بلا: نهضت حسینی و ظهور منجی دو برهه تاریخی و سرنوشت‌ساز در تاریخ اسلام است که با وجود هزاران سال فاصله زمانی، اما پیوندی عمیق میان مبانی حرکت سیدالشهدا (ع)، دستاوردهای باطنی عاشورا و ارکان نهضت جهانی مهدی موعود (عج) وجود دارد که با تفکر عقلانی آمیخته با تأمل در مبانی و پایه‌های این دو حرکت تاریخی می‌توان بدان پی برد.

موضوعی که «آمنه بختیاری» کارشناس پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یادداشت اخیر خود را به آن اختصاص داده و در تبیین رابطه عاشورای حسینی و مهدویت چنین نوشته است:

برای پی بردن به پیوند میان حرکت امام حسین (ع) و قیام مهدوی (عج)، کافی است اندکی در اصول، مبانی و ارکان وجودی این دو نهضت تفکر و تأمل نماییم. صفحه‌ تاریخی قیام کربلا و حضور حسین (ع) در عرصه‌ی آن، صفحه‌ای آکنده از مجموعه احتمالات و حوادث نیست. گویا از همان ابتدای خلقت آفرینش، واقعه کربلا و هنرنمایی اباعبدالله الحسین (ع) در عاشورا دیده شده بود و حسین (ع) نیز با علم بر راز حکمت خلقت هستی و بیان اراده خداوند در زمان خود حرکت نمود؛ و این سریع‌ترین، مناسب‌ترین و قابل دسترس‌ترین معبری شد برای تقرب.

حسین (ع) با پذیرش ابتلا به دنبال نتیجه‌ زودرس حرکت خود نبود و به این امور به دیده مقدمات لازمی که باید تحقق یابند تا فرایند استخلاف الهی در محور زمان و در سطح زمین انجام شود، می‌نگریست. نقش‌آفرینان حرکت سرخ حسینی، جلوه آن ظهور موعود را پیشاپیش محقق دیده و خلافت را به حسن وجه در دست حضرت حجت می‌دیدند. به همین دلیل شهادت و اسارت ظاهراً نتیجه‌ حرکت حسین (ع) بود ولی در باطن، حرکت و قیام حق جویانه‌ و انسان‌ساز تاریخ رقم خورد.

 

مظاهر تقابل حق و باطل

با گذری به فلسفه تاریخ درمی‌یابیم، مهم‌ترین انگاره درباره تاریخ، حرکت و سیر انسان و جامعه بشری به سوی کمال و اوج گرفتن است و این نکته به معنای حرکت به سوی حاکمیت کامل عقلانیت و ارزش‌ها و متعالی شدن انسان‌هاست. در همین راستا، عاشورای حسینی (ع) و قیام مهدی موعود (عج) حلقه‌ای از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل دانسته شده است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود و بیان می‌شود که سرمنزل و مقصد نهایی این مبارزه نیز حاکمیت اهل حق بر جهان، گسترش فضیلت‌های اخلاقی، ریشه‌کنی شرارت و رذالت و رسیدن انسان به کمال اخلاقی و عقلی است. این پدیده‌ای مهم و سرنوشت‌ساز است و تغییرات و تحولات بنیادینی را در کل جهان و در ارزش‌ها، باورها، تفکرات، سیاست، اجتماع و اقتصاد به وجود می‌آورد و باعث دگرگونی‌های اساسی، در بسیاری از ابعاد و زوایای زندگی بشری می‌شود. به نوعی عاشورا پشتوانه و زمینه‌ساز انتظار ظهور و قیام مهدی محقق کننده‌ی اهداف عاشورا در سطحی جهانی شده است.

 

یعنی عاشورا دریچه‌ای به انتظار برای ظهور مهدی موعود و شکل‌گیری فرهنگی با اهداف راهبردی بلندمدت است که مختص به برهه تاریخی خاصی نبوده است؛ و انتظار نیز، تجلّی آرزوهای حسینی است که بخش مهم دستاورد آن، تکیه بر تنوع و تکثر با محوریت انسجام و رسیدن به توسعه عدالت فردی و اجتماعی است. قیام او نقطه غلیان تاریخ و شوک بزرگ تاریخى است که برای رها شدن بشریت صورت خواهد گرفت. عاشورا و ظهور، با الهام از یکی «انقلاب» می‏‌کند و با دیگری آن را «استمرار» می‏بخشد.

 

انتظار کربلایی دیگر است

به واقع انتظار مهدی (عج)، کربلایی دیگر است به وسعت همه جهان و مصاف حق و باطل در زمانی دیگر و به نوعی مکمل آن است. بین این دو نهضت، پیوند و ارتباط وثیق و ناگسستنی وجود دارد و هر دو در امتداد هم و تکمیل‌کننده یکدیگر و مظهر اتم و اکمل خدامحوری، حقّ خواهی و عقلانیت است. به طور کلی با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و نهضت مهدوی می‌توان مشترکات فراوانی در مبانی، اهداف و اصول راهبردی آنان مشاهده کرد، اصول راهبردی و استراتژی که دارای نتایج و خروجی‌های مشترک از جمله تحول فکری و عملی در رفتار و گفتار انسان‌ها، انسان‌سازی و احیای آموزه‌های والای انسانی و ریشه‌کنی ناهنجاری‌ها و موانع رشد و کمال انسان، عدالت‌گستری، جهل زدایی و رهایی انسان‌ها از بردگی فکری و عقیدتی و تقویت باورهای راهبردی و استراتژیک اسلامی-انسانی و اخلاقی و مقابله و ستیز با ظلم و بی‌عدالتی است.

 

حسین (ع) با شجاعت خود، پایه‌گذار فرهنگ بی‌بدیل استقامت و مقاومت در برابر بدی‌ها شد و این فرهنگ، آن چنان در فرهنگ ما ریشه دوانده که به عنوان الگو، سرآغاز بسیاری از حرکت‌های ظلم‌ستیز و حق‌طلبانه شده است. انتظار نیز به عنوان یکی از بزرگ‌ترین، قوی‏‌ترین و انگیزه سازترین آرمان‏‌های انسانی، نقش بی‌بدیلی در از بین بردن یأس و ناامیدی و پیروزی عدالت بر ظلم دارد. همچنان که می‌‏تواند به عنوان یک راهبرد اساسی و کلیدی در تمامی ابعاد سیاسی - اجتماعی، تربیتی و فکری یک جامعه تأثیرگذار باشد؛ و این‌گونه است که با نگاه به فرهنگ و اندیشه حسینی و مهدوی و حرکت در مسیر آن می‌توان به درستی تمدن نوین انسا‌ن‌ساز اسلامی را شکل داد.