کرب و بلا: اقدامات امام حسین (ع) پیش از نهضت عاشورا از جمله موضوعاتی است که در سایه نقش‌آفرینی بی‌بدیل حضرت در واقعه تاریخی سال 61 هجری مغفول مانده و کمتر بدان پرداخته شده است.

 

«حجت‌الاسلام محمدامین پورامینی»، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم، در سخنانی به تبیین این اقدامات پرداخته و با بیان اینکه امام حسین (ع) تقابل هوشمندانه و متناسب با موقعیت زمانی و مکانی را در مواجهه با معاویه در دستور کار قرار دادند. اظهار داشت: پایبندی به عهدنامه صلح امام حسن (ع) با معاویه، آن هم در برابر دشمن مکاری چون معاویه درس بزرگ اخلاقی و معنوی برای بشریت امروز است.

 

وی دوره آغاز امامت ایشان بعد از شهادت امام حسن مجتبی (ع) را یکی از فرازهای مهم زندگانی حضرت دانست و اظهار داشت: دوران حکومت معاویه دوره‌ای است که خیلی به آن پرداخته نمی‌شود، با اینکه دوره بسیار حساس و مهمی هم هست. در این دوره امام (ع) با حکومت طاغوتی به نام معاویه مواجه است که در ادامه انحراف ایجاد شده در امت اسلامی در جریان سقیفه، بر مسند قدرت نشسته و بر مردم حکومت می‌کند. معاویه کسی است که قصد دارد تا خلافت را به پادشاهی تبدیل کند و آن دوره دوره‌ای است که صلحی بین امام حسن (ع) و معاویه بسته شده است. در کوفه هم عده‌ای علاقه‌مند به امام حسین (ع) هستند و از ایشان می‌خواهند کاری علیه ظلم و جور معاویه انجام دهد.

 این دوره، دوره عجیبی است، امام (ع) از یکسو باید با معاویه مواجهه داشته باشد و از سوی دیگر پیمان و عهدنامه صلح مطرح است و امام این پیمان را نمی‌شکند و تأکید دارد که عهدنامه باقی است. البته معنای این سخن دم فروبستن و عدم کشف حقیقت نیست، بنابراین ایشان از یک طرف بر لازم‌الاجرا دانستن عهدنامه صلح تأکید دارند و از سوی دیگر، زمینه را برای لبیک به ندای برخی کوفیان فراهم و مناسب نمی‌داند و در عین حال جنایات و ظلم و ستم معاویه را برای مردم تبیین می‌کند و از آن بیزاری می‌جوید، این مطلبی نیست که حضرت از آن صرف‌نظر کنند.

 

 استاد حوزه علمیه قم در تشریح سیاست سیدالشهدا (ع) بعد از شهادت برادر بزرگوارشان اظهار داشت: بلاذری در انساب الاشراف در جلد سوم، صفحه 151 نقل می‌کند بعد از شهادت امام حسن (ع)، عده‌ای از شیعیان در خانه «سلیمان بن صرد خزاعی» جمع شدند، ام هانی دختر ابوطالب (عمه امام حسین)، ام جعده و ... حضور داشتند و نامه‌ای به امام حسین (ع) نوشتند و در آن ضمن عرض تسلیت، اعلام کردند شیعیان در مصیبت شما محزون و غمناک و با خوشی شما مسرور و منتظر دستور هستند و مردم کوفه شما را می‌خواهند و دوست دارند شما به این سرزمین تشریف بیاورید. ولی امام در جواب نوشتند من پیرو برادرم هستم و وفادار به عهدنامه صلح و شما فعلاً حرکتی نکنید و خواسته خود را مخفی کنید و تا فرزند هند، معاویه زنده است از اقدام نابجا بپرهیزید، بعد از مرگ او من نظرم را به شما می‌گویم؛ در حقیقت ایشان دو مطلب را بیان فرمودند: از یک طرف صحه گذاردن و پایبندی به آتش‌بس و قرارداد صلح و از طرف دیگر رویکرد تقابل هوشمندانه و متناسب با موقعیت زمانی و مکانی را در دستور کار قرار دادند. این پایبندی به تعهد آن هم در برابر دشمن مکاری چون معاویه درس بزرگ اخلاقی و معنوی برای بشریت امروز است.

 

حجت‌الاسلام پورامینی در پاسخ به این سؤال که امام حسین (ع) با این وضعیت چه اقدامی برای معرفی ماهیت معاویه و حکومت او داشتند، تصریح کرد: در مسئله تبیین، دو موضوع مهم در سیاست امام حسین (ع) وجود دارد که هر دو مهم است؛ اول سخنرانی که امام در مدینه انجام دادند، آن هم در حضور معاویه و دیگری نامه‌ای که امام به معاویه نوشتند، هر دو بسیار زیبا و صریح و واجد مطالب دقیقی است؛ طبرسی در کتاب احتجاج، صفحه 299 آورده است: عده‌ای از پیروان حزب اموی به معاویه گفتند مردم چشمشان را به حسین بن علی (ع) دوخته‌اند، یعنی به او توجه دارند و ای کاش اجازه می‌دادی منبر برود و صحبت کند، منظورشان این بود که به زعم باطلشان شاید امام به خوبی نتواند صحبت کند و از چشم مردم و موقعیتی که برای او ایجاد می‌شود بیفتد، معاویه گفت من قصد داشتم چنین کاری را برای حسن بن علی (ع) انجام دهم و او از چشم مردم بیفتد ولی او بزرگتر شد و امروز هم اگر این کار انجام شود ما رسوا می‌شویم؛ معاویه از این کار سر باز زد ولی باز آن عده اصرار کردند و او هم به امام حسین (ع) اجازه داد منبر برود. امام منبر رفتند و به حمد و ثنای الهی پرداختند و با یاد و نام خدا شروع کردند، یک نفر در پایین منبر گفت: این کیست که سخن می‌گوید؟ حضرت این سؤال را که از روی نادانی بیان شده بود، سوژه و محور سخنرانی خود قرار دادند و فرمودند ما حزب پیروز خدا هستیم، ما خاندان پاک رسول خدا و اهل‌بیت طاهرین او هستیم، ما یکی از دو ثقل از ثقلینی هستیم که پیامبر (ص) در میان شما به ودیعت نهاد که اشاره به حدیث ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ...» است. یک ثقل، قرآن و دیگری ما به عنوان عترت هستیم و پیامبر شما را موظف کرد تا از ما اطاعت کنید و آن را واجب گردانید و اطاعت از ما را در کنار اطاعت از خود و پیامبر (ص) قرار داد. اولی‌الامر که در قرآن نام برده است ما هستیم؛ من شما را بر حذر می‌دارم از گوش دادن به نجواهای شیطان که دشمن آشکار شماست.

 حضرت همین‌طور ادامه دادند تا جایی که معاویه نتوانست تحمل کند و گفت؛ یا اباعبدالله دیگر بس است؛ یعنی امامت و خلافت حقه و غصب شده در دو جبهه حق و باطل را معرفی کرد و افراد آگاه فهمیدند که معاویه نماد جبهه شیطان است، شبیه این وضع را در خطابه امام سجاد (ع) در مسجد شام ایجاد کردند و خطبه امام را با اذان قطع کردند.

 

چگونگی مواجهه امام حسین (ع) با رواج سب و لعن امام علی (ع) توسط معاویه موضوعی بود که این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش بدان پرداخت و اظهار داشت: از جمله کارهایی که امام حسین (ع) در برابر معاویه انجام داد دفاع جانانه از پدرشان امیر مؤمنان علی (ع) بود، اقدامی که بر خلاف تبلیغات گسترده‌ای عوامل معاویه علیه امیرالمؤمنین (ع) راه انداخته بودند و حضرت آن جو سنگین را شکست، به عنوان نمونه قاضی نورالله شوشتری در احقاق الحق، جلد 11 صفحه 595 نقل کرده است که در مجلسی در حضور معاویه، حضرت امام حسین (ع) فرمود: من فرزند کسی هستم که خوشنودی او خشنودی خدا و خشم او خشم خداست و رو به معاویه کرد و فرمود که آیا پدر تو و پیشینه خاندان تو مانند پدر من و پیشینه او هست؟ اگر بگوید نه شکست خورده و اگر بگوید آری که دروغ گفته است؛ و یا در قضیه مقدمه‌چینی معاویه برای نصب یزید به عنوان جانشین خود، حضرت (ع) موضع سختی گرفت و با صراحت فرمود که او این لیاقت را ندارد و این مقام مربوط به او نیست.

 برخورد با عوامل معاویه نیز از کارهایی است که آن حضرت انجام داد، برخی شواهد تاریخی نشان می‌دهد که چون مردم و مخصوصاً عراقی‌ها به امام (ع) در مدینه توجه نشان دادند، حاکم مدینه (ولید بن عتبه) مأمور گمارد تا کسی به منزل ایشان رفت و آمد نکند؛ حضرت خطاب به او گفت: یا ظالم لنفسه؛ عاصیا لربه ...؛ ای کسی که ظالم به خود و عاصی در برابر خداوند هستی، چرا تو بین من و مردمی که حق مرا می‌شناسند و تو و عمویت از آن بی‌خبر هستی مانع می‌شوی؟ و این‌گونه حضرت به رفتار والی مدینه برخورد شدیدی نشان داد.

 همچنین در رابطه با شخص معاویه، تاریخ صحبت دیگری را که بین امام حسین (ع) و معاویه واقع شده، ثبت کرده است. این ماجرا پس از شهادت حجر بن عدی و یارانش توسط معاویه بود؛ حجر از یاران علی (ع) و مخالف معاویه بود، او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند و سر از بدنش جدا کردند و ابدان مطهر او و همراهانش را در مرج عذرا حوالی دمشق دفن کردند، ولی سرهای مبارکشان در خیابان عماره در مسجد اقصاب نزدیک مرقد مطهر حضرت رقیه (س) است؛ حکومت اموی، بنیان‌گذار جدا کردن سر از بدن بود و داعشی‌ها هم به تبعیت از اسلاف خود در این مسیر گام برداشته و بر می‌دارند.

 ابن قتیبه دینوری نقل کرده است که امام حسین (ع) نامه‌ای به معاویه نوشت و در آن یکسری از جنایات معاویه را مطرح فرمود، از جمله اینکه؛ مگر تو نبودی که حجر بن عدی و یارانش را که اهل عبادت و مخالف بدعت و اهل امر به معروف و نهی از منکر بودند، کشتی؟ با اینکه به آنها امان هم داده بودی؛ آیا تو نبودی که عمر بن حمق که در عبادت خدا چهره‌اش فرسوده بود کشتی باز در حالی که به او امان داده بودی؛ مگر تو نبودی که ادعای زیاد بن ابیه را تثبیت کردی و او را فرزند پدرت، ابوسفیان پنداشتی (چون پدر زیاد شناخته شده نبود و او را زیاد بن ابیه می‌گفتند، یعنی زیاد پسر پدرش)؛ امام همچنین در ادامه نگاشتند که آیا تو نبودی که حضرمی را کشتی؟ آن هم به جرم اینکه بر دین علی (ع) است و حال آنکه دین علی (ع) همان دین پیغمبر است. بعد نوشتند: تو در نامه‌ات مرا به مقام آشوب و فتنه متهم کرده‌ای و من برای این امت فتنه‌ای بزرگتر از حکومت تو سراغ ندارم؛ یعنی فتنه تو و حکومت و فرمان‌روایی تو هست.

 

استاد حوزه علمیه قم در بخش پایانی سخنان خود به تبیین واکنش امام حسین (ع) در ماجرای جانشینی یزید پرداخت و اظهار داشت: امام (ع) در دوره معاویه دست به شمشیر نبردند ولی حقایق را با صراحت بیان فرمودند. امام (ع) در ضمن همین نامه‌ای که به آن اشاره شد نوشتند: تو فرزندت را که شرابخوار و سگ‌باز است جانشین قرار داده و در امانت خود خیانت کردی و سفارش خدا را به جا نیاوردی و تو چگونه کسی را بر مسلمین انتخاب می‌کنی و می‌گماری که اهل شرابخواری و جزء فاسقان است؛ شرابخور بر یک درهم امین نیست و تو چگونه او را بر یک امت انتخاب کردی و تو وقتی عمرت تمام شود نتایج شوم عمل خودت را خواهی یافت.  گرچه امام حسین (ع) در برابر معاویه دست به شمشیر نبرد، ولی حقایق را بدون هیچ‌گونه ملاحظه و واهمه‌ای تبیین و روشن کردند.