کرب و بلا: ماندگاری حادثه عاشورا و آنچه در کربلا و پس از آن تا شام و مدینه رخ داد؛ بی شک مرهون مجاهدت زینب کبری (س) و بانوان بزرگواری است که ایشان را در این سفر همراهی کردند. سکینه (س) بنت‌ الحسین (ع) از جمله بانوانی است که از ابتدای شروع این حرکت از مدینه تا کربلا و پس از آن تا شام و مدینه حضور داشت و شاهد تمام مصییبت‌ها و رخدادهای جانسوزی بود که در این مسیر رخ داد.

 

سکینه (س) در آینه تاریخ1

حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع) و بانو رباب بنت «امری القیس» است. نام او آمنه یا امینه و لقبش سکینه است. ایشان به شدت مورد علاقه و محبت سیدالشهدا (ع) بود. امام حسین درباره او و مادرش فرمود: «به جان تو قسم خانه‌ای که سکینه و رباب در ان باشند را دوست دارم»2

سکینه همسر عبدالله فرزند امام حسن (ع) است و عمر شریف ایشان را هفتاد یا هشتاد سال ذکر کرده‌اند. ایشان از بانوان زاهده و عالمه عصر خود بود که به اخلاق و عقل و فصاحت و عبادت شهرت داشت.

«ابن قتیبه» راجع به این بانوی مجلله می‌نویسد: «حضرت سکینه دارای رفتاری نیک و سخاوت زیاد و عقل کامل بود.»3

ابوالفرج اصفهانی نیز می‌گوید: «سکینه در عریزه بلاغت و ملکه فصاحت، نصیبی عظیم داشته و در سخن سنجی و شعرشناسی از اساتید زمانه بوده و مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر نتابج طبع خود را به ایشان عرضه می‌کردند و به داوری و نظر وی قانع می‌شدند.»4

در تاریخ آمده است حتی شاعران بزرگی چون «فرزدق» به حضور حضرت سکینه رسیده و اشعار خود ا نزد ایشان می‌خواندند تا آنان را راهنمایی کند.

«بنت الشاطی» نیز در توصیف حضرت می‌نویسد: «به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش صاحب عزت بی انتها و اشکاری است.»5

«عمررضا کحاله» نیز می‌گوید: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند بود.»6

همچنین «زینب بنت فواز» آورده است: «سکینه سرآمد زنان عصر خویش، از زیباترین زن‌ها و از نظر اخلاق جلیل‌القدرترین و نیکوترین ایشان بود.»7

 

حضور حضرت سکینه در واقعه کربلا

حضرت سکینه از بانوانی است که در کربلا حضور داشت و شاهد تمام وقایع دردناک آن روز بود. او در همه غم و اندوه کاروان سیدالشهدا (ع) شریک بود و می‌فرمود: «وقتی ما از مدینه خارج شدیم، هیچ بیتی از اهل‌بیت رسول خدا هراسان‌تر و غمگین‌تر نبود.»

هنگامی که حضرت علی‌اکبر به شهادت رسید و امام حسین (ع) برای حمل بدن قطعه قطعه شده او از جوانان بنی‌هاشم کمک خواست و خود نا امید به خیمه‌ها بازگشت، سکینه به استقبال پدر داغدیده خود شتافت و عرض کرد: «این چه حالتی است که می‌بینم که خبر مرگ خود را می‌دهی و چشمان خود را به این سو و آن سو می‌گردانی، برادرم علی‌اکیر کجاست» و امام در پاسخ فرمودند: «انسان‌های پست او را به قتل رساندند.» سکینه ناله سر داد و خواست از خیمه بیرون رود که امام دستور به صبر و تقوای الهی داد. بعد از شهادت جانسوز برادر شیرخواره او حضرت سکینه از شدت مصیبت و اندوه بیهوش  شد.

 

ایشان از بانوانی است که شاهد صحنه تلخ وداع سیدالشهدا (ع) با بانوان خیمه بود. هنگام وداع حسین بن علی (ع) حضرت سکینه با اشک و ناله خطاب به پدر عرض کرد: «ای پدر تن به مرگ داده‌ای، ما به چه کسی پناه ببریم و به چه کسی اعتماد کنیم! امام با شنیدن این سخن گریست و فرمود: ای نور چشمانم! چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یاوری جز خدا ندارد... پس بر تقدیر خداوند صبر کن، شکوه مکن، همانا این دنیا سرای فانی و آخرت سرای باقی است.»

آنگاه دختر خود را در آغوش گرفت و اشعاری با این مضمون قرائت فرمود: «دخترم بعد از شهادت من گریه تو طولانی خواهد بود، مرا به اشک مسوزان مادامی که جان در بدن دارم و هنگامی که کشته شوم، تو اولی هستی که به سوگ بنشینی»

 

عصر رز یازدهم محرم سال 61 زمانی که کاروان بازماندگان از کنار ابدان مطهر شهدای کربلا عبور داده شدند، حضرت سکینه با دیدن بدن مطهر و خونین پدر خود را بر پیکر ایشان انداخت و بوسید و ناله و گریه سر داد  به گونه‌ای که همه حاضران را به گریه انداخت. حضرت سکینه با اشک و آه چنین زمزمه می‌کرد از پدرم شنیدم که فرمود: «ای شیعیان من هرگاه آب نوشیدید، تشنگی مرا یاد کنید یا اگر نام غریب و شهیدی شنیدید برای من ندبه کنید.» کسی توان نداشت سکینه را از بدن مطهر پدر جدا کند. به گفته برخی مورخین سپاه دشمن با قهر و زور او را از پدر جدا کردند.

 

بعد از بازگشت کاروان به کربلا و اقامه عزا بر ایشان، حضرت سکینه (س) هنگام وداع با شهیدان حضرت قبر پدر را در آغوش گرفت و فرمود ای کربلا بدنی را در تو امانت گذاشتم که بدون غسل  و کفن دفن گردید. ای کربلا کسی را نزد تو به یادگار گذاشنیم که روح احمد و صی اوست.»

 

حضرت سکینه (س) بعد از بازگشت کاروان به مدینه در خانه پدر تحت کفالت امام سجاد (ع) قرار گرفت. ایشان محضر سه امام؛ امام حسین (ع)، امام سجاد و امام باقر (ع) را درک کرد و سرانجام در اوایل ماه ربیع الاول سال 117 هجری از دنیا رحلت فرمودند و در مدینه به خاک سپرده شدند.8

 

_____________________________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

1- برداشتی از کتاب زنان عاشورا، حسینی، سیداحمدرضا، فصل 1، صص 161-170

2- الاغانی، ج 16، ص 79.

3- ریاحین‌الشریعه، ج 3، ص 258.

4- الاغانی،ابوالفرج اصفهانی، ج 16، ص 206.

5- تراجم سیدات بنت النبوه، بنت الشاطی، عایشه، ص 956.

6- اعلام النساء، ج2، ص 202.

7- الدار المنثور فی طبقات ربات الخدر، فواز العالمی، زینب، ص 244.

8- فرهنگ عاشورا، ص 247.