کرب و بلا؛ نعمت‌الله صفری؛ دانشیار جامعه‌المصطفی‌العالمیه در نشست «آسیب‌شناسی کاربست رویکرد تاریخی در واقعه عاشورا» که به صورت مجازی برگزار شد با اشاره به اینکه رویکرد تاریخی در دوره معاصر به آن حد از توجه رسیده است که در بررسی‌ها جایی برای رویکردهای دیگر باقی نمی‌گذارد، گفت: پیش از شروع بحث لازم می‌دانم تعریفی از رویکرد تاریخی داشته باشم و باید بگویم که رویکرد تاریخی نگاه تاریخی دارد و لذا در منابع تاریخی غور می‌کند و تحلیل‌هایش نیز تاریخی است.

 

وی ادامه داد: چنین رویکردی هر شخصیت و واقعه‌ای را قابل فهم می‌داند و برای هر یک نیز قواعد خود را دارد و همه چیز را تحت سیطره خود دانسته و می‌کوشد با ملاک‌هایی مانند عقل به تحلیل وقایع تاریخی بپردازد و ملاک‌های بیرونی همچون ملاک‌های دینی و ملاک‌های کلامی که بر آن تحمیل می‌شود را نمی‌پذیرد.

 

صفری با اشاره به اینکه بیشتر مستشرقان این روش را در بررسی تاریخ اهل بیت (ع) به کار می‌برند، گفت: به طور مثال  «مادلونگ» در کتاب «جانشینی حضرت محمد (ص)» از این رویکرد استفاده کرده و البته برخی از محققان تاریخی، شیعه امامیه‌اند و نمی‌خواهند دست از تشیع بردارند و دوست دارند با روش‌های تاریخی به تحلیل وقایع و از جمله عاشورا بپردازند.

 

دانشیار جامعه‌المصطفی‌العالمیه تصریح کرد: آسیب‌های چنین پرداختی را می‌توان در دو دسته تقسیم کرد؛ یک دسته مرتبط با ذات و ماهیت و روش تاریخی است به این معنا که ذات تاریخ این طور است و تا این حد حجم و توانایی دارد، اما باید به این ذات توجه کرد و در وهله نخست باید متوجه این نکته بود که اهل بیت(ع) از جمله امام حسین(ع) قبل از آنکه تحت علمی به نام تاریخ قرار گیرند، تحت علم یا مطالعاتی به نام سیره قرار گرفتند.

 

وی ادامه داد: باید این مسئله را نیز مورد توجه قرار داد که سیره با تاریخ قدری متفاوت است و موضوع تاریخ، انسان و حوادث او بما هو انسان است، اما موضوع سیره، انسان بما هو معصوم است. ما نیز کاربر نوع دوم را در نظر می‌گیریم و یک شیعه نیز با پیش‌فرض معصوم بودن این افراد وارد می‌شود و این در حالیست که تاریخ متوجه اینها نیست و قبول هم ندارد؛ در مورد عاشورا نیز چنین رویکردی وجود دارد و به مسائل کلامی و روایی توجه ویژه‌ای ندارد هر چند که ممکن است استفاده‌هایی صورت گیرد. با این اوصاف ابتدا باید موضوع تاریخ و سیره تفکیک شود.

 

صفری اظهار داشت: نکته دوم اینکه تاریخ ادعای واقع‌نمایی دارد و ابزار آن هم شواهد و قرائن و ابزارهای دیگر است، هر چند که  مورخان می‌گویند تاریخ قدرت واقع‌نمایی مطلق ندارد و نمی‌تواند حادثه را آن طور که بوده نشان دهد و نیز اعتراف می‌کنند که به قطعیت نرسیده و تنها زمانی به اطمینان می‌رسیم که بیشترین شواهد را جمع کنیم.

 

این پژوهشگر تأکید کرد: براین اساس یک تاریخی هیچ وقت نمی‌گوید این است و جز این نیست، بلکه می‌گوید این چیزی است که من با ابزارهای خود به آن رسیده‌ام. البته باید از تواضع آنها نیز تشکر کنیم که مدعی کشف مطلق نیستند که البته باید گفت در علوم دیگر نیز کم و بیش چنین چیزی وجود دارد اما ممکن است چنین تواضعی نداشته باشند.

 

وی عاشورا را یک واقعه ویژه خواند و گفت: این گونه نیست که ما عاشورا را تمام و کمال به یک فرد تاریخی تحویل دهیم و بگوییم هر طور که می‌خواهید آن را تحلیل کند. این نکته را باید توجه داشت که عاشورا رمز حیات تشیع و محور اصلی امامیه است و همه ائمه (ع) به آن توجه کرده‌اند حتی آنهایی که پیش از وقوع این واقعه بوده‌اند، در نتیجه بخشی از تحلیل عاشورا به یک تاریخی می‌رسد.

 

دانشیار جامعه‌المصطفی‌العالمیه در ادامه افزود: در عاشورا، کلام و فقه هم دقیق است و حتی مطالب فقهی مرتبط با آن هم داریم که مورخان ورود ناپخته‌ای به آن دارند و مثلاً اینکه می‌گویند امام حسین (ع) حجش را ناتمام گذاشت، اما چنین نیست چرا که  اصلاً وارد حج نشد و یا به طور مثال بیان می‌کنند که امام حسین(ع) در روز عاشورا چرا نماز ظهر را خواندند و نماز عصر را نخواندند که اینها مطالبی است که یک تاریخی با ابزارهای خودش راهی به آن ندارد و اساساً مستحق ورود و پرداختن به آنها نیست.

 

وی با تأکید بر این نکته که یک تاریخی فقط نمی‌تواند از این بعد به واقعه‌ای همچون عاشورا بنگرد، گفت: علوم بسیار مرتبطی در عاشورا داریم که یک تاریخی باید درباره آنها سطحی از معرفت را داشته باشد که عبارت از آشنایی، تسلط ، تخصص و تمحض است و نکته دیگر اینکه اگر حدیث، سند، رجال، کلام و فقه نداند، ممکن است تحلیل جامعی از عاشورا نداشته باشد.

 

صفری با اشاره به اینکه تاریخ ذاتاً تقدس‌زداست، اذعان کرد: براین اساس مورخان در بیان تاریخی صرفنظر از اینکه در مورد چه کسی سخن گفته شده است با آن روبرو می شوند و شاید واقعه عاشورا را با حماسه ای همچون جنگ چالدران که شاه اسماعیل در آن شکست خورد نیز مقایسه کنند در حالیکه این دو را نمی‌شود به شکل یکسان تحلیل کرد و باید گفت که عاشورا یک واقعه ویژه است و باید در پرداختن به آن به تقدس زدا بودن رویکرد تاریخی توجه جدی داشت.

 

وی در مواجهه با واقعه‌ای همچون عاشورا تنها منابع تاریخی را کافی ندانست و گفت:هر چیزی که بتواند داده‌ای را در اختیار ما قرار بدهد می‌تواند منبع باشد و در مورد عاشورا باید به این نکته توجه کنیم که از منابع روایی بی‌نیاز نیستیم و باید از داده‌های دیگر نیز استفاده کنیم.

 

صفری شناخت رشته‌های مرتبط را در مواجهه با واقعه‌ای همچون عاشورا لازم و ضروری خواند و گفت: اگر تاریخ بخواهد فقط با منابع تاریخی بررسی شود، خیلی خشک است و در آن لطافت نیست و نکته دیگر که باید به آن توجه شود اینکه اگر تاریخ‌دانی مطلبی را ندید، باید بگوید که من نیافتم و با تحلیل‌های خود به آن نرسیدم، نه ‌اینکه بگوید وجود ندارد و نبوده است، مگر اینکه مطالعات او به حدی باشد که به این نکته رسیده باشد که ادعا کند فلان گزاره اصلاً وجود ندارد.