اختصاصی کرب و بلا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری؛ پژوهشگر دینی در یکی از سلسله برنامه‌های «عاشورا و امروز ما» که به موضوع نقش مردم در حرکت امام اختصاص داشت، با اشاره به تصویری که تاریخ از امام حسین (ع) به دست ما می‌دهد، گفت: در یکی از این تصاویر ما سیدالشهدا (ع) را  فردی مجاهد، حماسه آفرین مشاهده می‌کنیم که به محض مهیا شدن شرایط قیام، با فرستادن مسلم بن عقیل به جانب کوفه در تدارک سپاهی است، سلاح می‌خرد و همه زمینه‌ها را فراهم می‌کند تا علیه یزید، خروج کند.

مردی فاقد جوش و خروش و قیام از جمله تصاویری است که تاریخ از امام حسین (ع) به ما می دهد

وی ادامه داد: تصویر دیگری نیز تاریخ از امام حسین (ع) برای ما مجسم می‌کند و آن تصویر مردی است که به دنبال جوش و خروش و قیام نیست و همچون پرنده‌ای است که اگر در لانه‌اش رها کنند،همانجا در آرامش به زندگی خود ادامه می‌دهد و مثلاً زمانی که حر بن یزید ریاحی جلوی حرکت او را می‌گیرد، می‌گوید رهایم کنید تا از همان راهی که آمده‌ام بازگردم و گویا برایش فرقی نمی‌کند که سرانجام آن قصدی که دارد چه شود!

 

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: در حالت دوم امام حتی فردی خنثی و منفعل جلوه‌گر می‌شود که در دوره امامت برادرش امام حسن (ع) کوچکترین واکنشی نسبت به شرایط حاکم ندارد و پس از او نیز به دنبال بهانه‌ای است که البته این بهانه مهیا می‌شود و مردم کوفه برای او دعوتنامه می‌نویسند و او که تحت فشار دستگاه اموی است، به سمت کوفه حرکت می‌کند.

 

مدیر مسئول ماهنامه «خیمه» در ادامه افزود: این در حالی است که باید برای تمامی این ظن و گمان‌ها و تصاویری که تاریخ  از امام حسین (ع) برای ما تصویر کرده است، به دنبال پاسخی قانع کننده و منطقی باشیم و عجالتاً باید در دوره امام حسن (ع) به این نکته اشاره کرد که در آن زمان سیدالشهدا (ع) تحت لوای برادر بزرگوارشان بودند و در امور از ولایت امری ایشان تبعیت می‌کردند.

  

وی تأکید کرد: اما به شکل ریشه‌ای در پاسخ به چنین گمانه‌زنی‌ها باید ماجرا را از اینجا پیگیری کرد که اساساً مراد و منظور از بعثت پیامبران و رسالت ایشان و همچنین زعامت و امامت امامان (ع) چه بوده است؟ که به طور قطع اتمام حجت بر مردم اساس و زیربنای این ماجراست.

عقاب و ثواب در آخرت بر مبنای حجت و میزان است

زائری با اشاره به اینکه ما دو نوع حجت درونی و بیرونی داریم، افزود: حجت بیرونی که خدا، پیامبر و صلحا هستند و هدایت و راهبری ایشان و حجت درونی عقل و وجدان آدمی که برپایه این دو اساس، انسان‌ها در روز قیامت حسابرسی می‌شوند و عقاب و ثواب در آخرت برمبنای همین حجت و میزان است و آنچه که انسان به آن تکلیف و تربیت شده است؛ آن هم به قدر وسع هر کدام و اینگونه نیست که مثلاً میزان بازخواست و حسابرسی از یک غارنشین از یک انسان مترقی و متمدن یکسان باشد.

 

این پژوهشگر دینی در ادامه گفت: خداوند پیامبران را می‌فرستد که بگوید قیامتی هم هست. براین اساس مشاهده می‌کنید که اساس دین بر دعوت است؛ مردم در دنیا صداهای گوناگونی می‌شنوند و یکی از آن صداها نیز صدای خداست که انسان را دعوت به سوی خود می‌کند و ارزش و اهمیت پیام دین نیز برمبنای همین دعوت است. چنین دعوت و فراخوانی را حتی شیطان نیز دارد اما میان این دعوت با دعوت الهی تفاوت بسیاری وجود دارد که اگر دعوت شیطان اجابت شود، سرانجام آن بدبختی و فلاکت است.

 

زائری اظهار داشت: براساس نص صریح قرآن خداوند اگر مردم را به دینداری دعوت می‌کند، آن زمان است که انسان دیندار و باایمان را نیز به امر دیگری نیز نوید می‌دهد و آن پروژه و برنامه‌ای است که خدا و رسول تدارک دیده‌اند و انسان را در قالب آن قرار است به سمت حیات طیبه رهنمون ساخته و زندگی درست و پاکی را براساس این هدایتگری برای او بسازند.

خدا و ولی خدا در انتظار نصرت و یاری مردم نیستند

وی در ادامه گفت: چنین است که وقتی گفته می‌شود «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» به این معنی نیست که خداوند نیاز به نصرت و یاری دارد و یا زمانی که امام حسین (ع) ندا سر می‌دهد «هل من ناصر ینصرنی» به این معنی نیست که او نیاز به یاری دارد و به دنبال معینی است که او را از آن مخاطرات جنگ روز عاشورا نجات دهد بلکه هر دوی آنها به این معنا هستند که یاری برسانید تا دین به کمال و معرفت برسد و انسان به حیات طیبه و زندگی سعادتمند در دنیا و آخرت، رهنمون شود.

 

این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه این پروژه و برنامه مشترک میان خدا و انسان است، اذعان کرد: البته گاه کج‌فهمی و بدفهمی‌هایی ما را از مسیر درست هدایت به سوی این کمال و سعادت به دور می‌سازد و آن زمانی است که نسبت به سهم خود در به سرانجام رساندن این برنامه توجهی نداشته باشیم و چنین تصور کنیم که تنها این خداست که باید براساس یک نیروی جبری و سرنوشت محتومی که برای هر یک از بندگان فرض شده است، آنها را به سوی سعادت و یا شقاوت رهسپار سازد در حالیکه نباید این نکته را فراموش کرد که انسان واجد ظرفیت و استعدادهایی است که او را در رسیدن به این دو مفهوم یاری می‌رساند.

 

زائری خاطرنشان کرد: به معنای دیگر اگر ما این جریان را دوسویه فرض کرده و به این مسئله باور داشته باشیم که خود نیز در برنامه‌ریزی و برنامه‌سازی زندگیمان باید نقش ایفا کنیم، آن زمان است که بسیاری از مظاهر متعالی دین که در زندگی باید به آنها التزام داشت و در رعایت و اجابت آنها کوشا بود، وجه تحکمی و دستوری پیدا نمی کند بلکه با تغییر نگرش متوجه این امر خواهیم شد که همه آنها برای سعادت، فلاح و خوشبختی ما وضع شده‌اند.

رابطه میان امام و مأموم باید رابطه ای برمبنای درک و تعقل باشد

مدیرمسئول ماهنامه «خیمه» در ادامه گفت: در چنین فضای حاکمی است که تعبد و بندگی نیز جنبه انفعالی پیدا نمی‌کند و مثلاً رابطه امام و مأموم نیز رابطه‌ای یکطرفه که هر چه امام گفت چشم و گوش بسته آن را باید پذیرفت نیست و پیرو و تابع امام براین اساس سخن و رهنمود امام خود را می پذیرد که درک و تعقل دارد که او چه می‌گوید و هر چه او بگوید برمبنای همین باور بهترین راه و گزینه پیش روی زندگی اوست.

 

این پژوهشگر دینی تصریح کرد: نکته دیگری که در مسیر کمال و سعادت انسان باید به آن توجه کرد اینکه برخلاف تصور ناقص و غلط ما اتفاقات و زندگی ما در دوران امام معصوم به شکلی معجزه وار و فانتزی روی نخواهد داد که حال با این تفکر در برابر همه کمبودها و ناملایمات تنها یک جمله را به کار ببریم که امام زمان (عج) ظهور کند همه‌چیز درست خواهد شد؛ در حالیکه در واقع اینگونه نیست.

 

وی ادامه داد: اتفاقاً امام معصوم نیاز به انسان‌هایی پای کار دارد، افرادی که سهم پنجاه درصدی خود را در این مسیر طی کرده و همپای امام معصوم باشند چنانکه امام حسین (ع) هم وقتی دعوتنامه مردم کوفه به ایشان واصل شد، تصمیم به حرکت و خروج گرفتند چرا که براساس آنچه که گفته شد حجت با ارسال این نامه‌ها بر امام تمام شده بود.

فضایل معصوم (ع) را نباید در معجزات و کارهای محیرالعقول آنها جستجو کرد

زائری در ادمه افزود: اتفاقاً نکته جالب توجه اینکه برخلاف منظر عام که معمولاً فضایل امام معصوم را در بروز برخی معجزات و کارهای محیرالعقول سر زده از ایشان می‌دانند باید به این نکته اشاره کرد که معصوم (ع) در ایفا نقش خود در این برنامه مشترک، به دنبال کارهایی مشهود و عینی است و در این راه نیاز به همراهانی مخلص دارد؛ در زندگی امام علی (ع) به وضوح چنین چیزی قابل مشاهده است و آن حضرت در 5 سال و اندی از دوران خلافت خود، نه به شکلی عجیب و غریب بلکه کاملاً ملموس و مادی از افرادی که مسئولیتی به ایشان واگذار کرده بود، به همان میزان بازخواست و مطالبه‌گری داشتند.

 

وی تأکید کرد: در این راستا همراهی مردم حرف نخست را می زند و همانطور که گفته شد حجت را بر معصوم و ولی خدا تمام می‌کند کمااینکه در دوران امام حسن (ع) این همراهی وجود نداشت و از امام صادق (ع) که پرسش شد که چرا دست به قیام نمی‌زنید، فرمود اگر تعداد همراهانم به عدد آن گوسفندان بود(جلوی روی ایشان 17 گوسفند در حال چرا بودند) دست به این کار می‌زدم.

خواست و اراده مردم حرف نخست را در برنامه مشترک الهی می‌زند

زائری گفت: به طور خلاصه خواست و اراده و همراهی مردم در این مسیر و در تحقق آن پروژه و برنامه مشترک الهی حرف نخست را می‌زند و تصمیم برای این مطالبه و خواست بسیار سخت است همچنانکه همه مردم کوفه برای امام حسین (ع) نامه ننوشتند و اینگونه نبود که همه خواهان حضور ایشان باشند؛ حر بن یزید ریاحی از جمله همانهایی است که رو در روی امام می‌ایستد و راه را بر ایشان می‌بندد و به امام می‌گوید: من نامه برای شما ننوشتم و اتفاقاً راست هم می‌گوید.

 

وی در پایان افزود: براین اساس باید به این مسئله اشاره کرد که هر دو تصویری که تاریخ از امام حسین (ع) به دست ما می دهد درست است، هم آن تصویری که او را فردی مجاهد معرفی کرده و قصد قیام دارد و هم آن فرد که سکوت اختیار کرده و به امور روزانه خود اهتمام دارد؛ آن هم در دو مقطع یکی  زمانی که به ویژه در دوره امامت امام حسن (ع) زمینه به دلیل همراه نشدن مردم برای قیام مساعد نبود و هم زمانی که حجت بر ایشان برای قیام به جهت دعوت مردم کوفه تمام شد.