کرب و بلا؛ چهارشنبه 13 مرداد 1400 هجری شمسی، مصادف است با 24 ذی‌الحجه سال 1442 هجری قمری و سالروز واقعه بزرگی در تاریخ اسلام به نام مباهله.

 

معنای تحت‌اللفظی «مباهله» یکدیگر را لعن و نفرین کردن است همچنانکه گاه گفته می‌شود «بَهَلَهُ اللهُ» یعنی خدا او را لعنت نماید و از رحمت خویش دور کند. اما چرا این روز به این نام مشهور شده است و اینچنین در تاریخ اسلام اجر و منزلتی ویژه دارد؟

 

داستان از آنجا شروع می‌شود که در سال 9 هجری قمری آن زمان که پیامبر اسلام (ص) مکاتباتی با سران حکومت‌های جهان و مراکز مذهبی داشتند، نامه‌ای نیز به اسقف نجران نوشته و در آن نامه از ایشان می‌خواهند که اسلام را بپذیرند.

 

مسیحیان نجران نیز برای بررسی بیشتر نمایندگانی از جانب خود به مدینه می‌فرستند که سرپرستی ایشان را  3 نفر به نام های عاقب، سید و حارثه به عهده داشتند  و در مسجد مدینه با پیامبر به گفت و گو پرداخته اما هر دو طرف بر حقانیت خود پافشاری کرده تا آنجا که در نهایت کار به مباهله می‌کشد.

 

در بامداد روز مباهله حضرت محمد (ص) در حالیکه علی(ع)، فاطمه (س) و امام حسین (ع) و امام حسین (ع) ایشان را همراهی می‌کردند از شهر مدینه خارج شده و چون نصارا ایشان را می‌بینند، با تعجب از آنهایی که پیامبر (ص) با خود همراه کرده است می‌پرسند که پاسخ می‌آید: آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش و آن زن؛ فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.

 

پیامبر (ص) که خود و خانواده را آماده انجام مباهله می‌کنند موجب می‌شود که ابوحارثه میدان مباهله را ترک کند و در پاسخ به پرسش سید که می‌پرسد کجا می‌روی؟ بگوید: گفت: اگر محمد بر حق نبود با عزیز‌ترین افرادش نمی‌آمد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.

 

روایت است که پس از آن ابوحارثه نزد پیامبر آمد و گفت: ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم و پیامبر (ص) نیز با شروطی این مصالحه را پذیرفتند.

 

پیامبر اسلام (ص) بعدها درباره این واقعه فرمودند: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله می‌کردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ می‌شدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش می‌شد و می‌سوختند.

 

پس از این واقعه و بازگشت مسیحیان به نجران، سید و عاقب با آوردن هدایایی نزد پیامبر(ص) شهادتین گفتند و مسلمان شدند.

 

آیه 61 سوره مبارکه آل عمران به شرح زیر اشاره به این واقعه دارد:

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ ﴿61﴾

بنابراین، پس از فرارسیدن علم وحی  به تو، هر کس درباره او (حضرت عیسی(ع))، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جان‌هایمان و جان‌هایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری و تضرّع کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.