کرب و بلا؛ پدر عبدالله بن یقطر که تاریخ طبری او را بقطر می‌نامد(1) یمنی‌الاصل و خادم پیامبر اسلام بود و مادرش میمونه نیز در خانه علی بن ابیطالب (ع) خدمت کرده است که به همین دلیل مسئولیت نگهداری از امام حسین (ع) به او محول می‌شود و بر همین اساس به مادر رضاعی امام حسین (ع) هم معروف می‌شود.(2)

 

برخی از منابع تاریخی این مسئله که چون ممکن است امام حسین (ع) توسط میمونه نگهداری شده و زمان تولد عبدالله بن یقطر نیز سال 4 هجری یعنی همان سالی است که امام حسین (ع) به دنیا آمده، لذا او به امام حسین (ع) نیز شیر داده است، را رد می‌کنند. (3)

 

اما نقش عبدالله بن یقطر در جریان نهضت عاشورا چیست؟ بنا بر برخی از منابع تاریخی، امام حسین (ع) کمی پس از وصول نامه مسلم بن عقیل مبنی بر وفاداری و بیعت کوفیان با ایشان، عبدلله بن یقطر را با نامه‌ای حاوی خبر حرکت کاروان از مکه به کوفه گسیل می‌دارد. (4)

 

ابن یقطر در بین راه توسط حصین بن نمیر؛ یکی از عمال عبیدالله بن زیاد دستگیر و به نزد عبیدالله در دارالاماره کوفه برده می‌شود.(5)

 

در زمان دستگیری او نامه‌ای که به این مضمون مسلم برای امام حسین (ع) نوشته بود نیز از ابن یقطر کشف می‌شود: «به حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) اما بعد؛ من به تو خبر می‌دهم گروهی از اهل کوفه که چنین و چنانند با تو بیعت نموده‌اند، موقعی که نامه من به تو رسید بلافاصله حرکت کن زیرا عموم مردم با تو هستند و هیچ توجهی به یزید ندارند.»(6)

 

نقل دیگری هم هست که معتقد است نامه امام حسین (ع) به مسلم بن عقیل (ع) توسط ابن یقطر واصل شد اما پس از عهدشکنی کوفیان، او عبداللّه بن یقطر را نزد امام حسین (ع) فرستاد تا قضیه‌ای را که اتفاق افتاده بود، به امام اطلاع دهد اما در مسیر، توسط حصین بن نمیر تمیمی دستگیر و نزد عبیدالله فرستاده شد.(7)

 

ماجرای به شهادت رسیدن ابن یقطر نیز در برخی منابع تاریخی مشابه ماجرای شهادت قیس بن مسهر، دیگر سفیر امام حسین (ع)، روایت می‌شود تا جایی که از اساس منکر چنین سرنوشتی برای ابن یقطر می‌شوند و او را شهید روز عاشورا می‌دانند، چنانکه شیخ مفید در «الاختصاص» قائل به چنین سرنوشتی برای اوست.(8)

 

این در حالی‌ست که با وجود تشابه نحوه شهادت ابن یقطر و ابن مسهر، اما امام حسین (ع)  خبر شهادت او را در مکانی به نام زباله شنیدند و خبر شهادت ابن مسهر در مکانی به نام عذیب به ایشان رسید.(9)

 

در نحوه شهادت او چنین روایت شده است که عبیدالله بن زیاد از او خواست تا بالای قصر دارالاماره برود و به امام حسین (ع) ناسزا گوید و امام و پدرش را کذاب بنامد. وی بالای قصر رفت و گفت: ای مردم من فرستاده حسینم، وی را در مقابل ابن مرجانه یاری کنید و ابن زیاد را پست پسر پست لقب داد و ابن زیاد هم دستور داد تا وی را از بالای قصر به زمین انداختند.(10)

پی نوشت:

1 ـ تاریخ طبری، ج5، ص398

2 ـ موسوعه التاریخ الإسلامی، یوسفی غروی، ج6، ص113

3 ـ إبصارالعین، سماوی، ص93

4 ـ إبصارالعین، سماوی، ص93

5 ـ  أنساب الأشراف، بلاذری، ج3، ص168

6 ـ  بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج44، ص343

7 ـ  إبصار العین، سماوی، ص94

8 ـ  الاختصاص، شیخ مفید، ص83

9 ـ موسوعه کربلاء، ج1، ص553

10 ـ أنساب الأشراف، بلاذری، ج3، ص168